همسفر شهدا

همسفر شهدا ، زنده یاد سید علیرضا مصطفوی

همسفر شهدا

همسفر شهدا ، زنده یاد سید علیرضا مصطفوی

همسفر شهدا

فعال فرهنگی ، طلبه بسیجی ، ذاکر اهل بیت (ع) ، پرپر شده راهیان نور و همسفر شهدا
زنده یاد "سید علیرضا مصطفوی"

سید علیرضا مصطفوی در هفدهم تیرماه سال ۱۳۶۶ مصادف با میلاد حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) در خانواده مذهبی و در محله میدان آیت الله سعیدی (غیاثی) دیده به جهان گشود. مراحل رشد را به همراه آموزه های دینی سپری کرد. پس از جذب در بسیج مسجد موسی ابن جعفر (ع ) ابتدا کانون نوجوانان شهید آوینی و هیئت رهروان شهدا را تاسیس نمود و سپس مسئول فرهنگی بسیج شد و با جذب نوجوانان محله کار فرهنگی را آغاز نمود.
در نهایت در تابستان سال ۱۳۸۸ به دلیل سفر به مناطق عملیاتی دفاع مقدس آسمانی شد.
در این رابطه گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی پس از مصاحبه با خانواده و دوستان و همراهانش ، کتابی با عنوان «همسفر شهدا» تهیه و در سرتاسر کشور توزیع نمودند.

پس از مطلع شدن رهبر معظم انقلاب از زندگینامه وی ، ایشان پیام زیر را به همراه یک جلد قرآن کلام الله مجید به خانواده وی اهدا نمودند.

«خداوند سکینه و سلام بر قلب این مادر دلسوخته و رحمت بی منتها بر قلب آن جوان صالح عطا فرماید»

طبقه بندی موضوعی

شهید ابراهیم هادی - کرامت شهید

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۳ ب.ظ

کرامت شهید

 

حالا چندین سالی است که از مفقودی ابراهیم می گذرد.یکی از یادبودهای ابراهیم ترسیم چهره وی در سال ۱۳۷۶ زیر پل اتوبان شهید محلاتی بود.کار ترسیم چهره ی ابراهیم را سید انجام داده بود.سید می گوید: من ابراهیم را نمی شناختم وبرای کشیدن چهره ابراهیم چیزی نخواستم.اما بعداز انجام این کار به قدری خدا به زندگی ام برکت داد که نمی توانم برایت حساب کنم و خیلی چیزها هم  از این تصویر دیدم. همون  زمانی که این عکس رو کشیدم ، نمایشگاه جلوه گاه راه افتاد .



یک شب جمعه ای بود.خانمی پیش من اومد وگفت: آقا ریا، این شیرینی ها برای این شهید ، همین جا پخش کنید.فکرکردم از فامیل های ابراهیم هستند ، پرسیدم: شما شهید هادی را می شناختید؟ گفت: نه. تعجب من رو که دید ادامه داد:خونه ما همین ، اطرافه ، من در زندگی مشکل سختی داشتم .چند روز پیش وقتی شما داشتید این عکس رو ترسیم می کردید از اینجا رد می شدم .خدا را به حق این شهید صدا کردم.وقول دادم اگر مشکلم حل شود نمازهایم را اول وقت بخوانم.بعد هم برای این شهید که اسمش رو نمی دانستم فاتحه ای خوندم .باور کنید خیلی زود مشکل من برطرف شد وحالا اومدم که از ایشون تشکر کنم.

 

سید نقاش چهره ابراهیم می گوید:

 پارسال دوباره اوضاع کاری من بهم خورده بود و مشکلات زیادی داشتم.یک بار که از جلوی تصویر آقا ابراهیم رد می شدم دیدم به خاطر گذشت زمان تصویر زرد و خراب شده .من هم رفتم داربست تهیه کردم و رنگ ها رو برداشتم وشروع به درست کردن تصویر شهید کردم.باور نکردنی بود .درست زمانی که کار تصویر تمام شد یک پروژه بزرگ به من پیشنهاد شد و خیلی از گرفتاری های مالی ام برطرف شد.سید ادامه داد: آقا اینها پیش خدا خیلی مقام دارند. حالا حالاها مونده که اونها رو بشناسیم .کوچکترین کاری که برای اونها انجام بدی ، خداوند سریع چند برابرش رو به تو برمی گردونه.

 

یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی نیزدر جریان اعمال حج طوافی را به نیت ابراهیم انجام داده بود .شب ابراهیم را بخواب دید که از او تشکر کردو گفت: هدیه ات به ما رسید.

 

خوشا به حال جوان هایی که امثال ابراهیم را الگوی رفتاری خود کرده و مسیری جز مسیر انبیاء و اولیاء نمی پیمایندکسانی که در نورانیت حقیقت یار و رب العالمین سوختند و خود روشنی بخش مسیر من و شما در این عالم فانی شدند.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهمْ 

نظرات  (۶)

میدونین چیه
من میگم چون خدا بر هر کاری قادره کافیه بگه باش تا باشه
اما از راهش
خدایا به حق خون شهید ابراهیم حاجت دلمو طوری که همیشه عمر راضی باشم بده
پاسخ:
ان شاءالله
شاید ابراهیم میخاد بگه ببین ما صدای تو را میشنویم و وقتی دعا کنیم خدا اجابت میکنه
اما به صلاحت نیس
شاید میخاد بگه صبر کن تا کم کم به حاجتت برسی
من ارامش میخام
اون چیزی که عذابم میده اینه که نمیدوتم تکلیفم چیه بمونم یا برم
اگه قراره برم پس بتونم
اگه قراره بمونم پس صبر خدا بهم بده
ابراهیم دعام کن
خدایا به حق تمام شعدا خصوصا شهید ابراهیم هادی حاجت منو در صلاحم قرار بده
و طوری نباشه که وقتی بهش برسم ناراحت باشم بلکه خوشحال باشم
من سختی زیاد کشیدم به حق این شهید بزرگوار بهم رحم کن
خدایا تکلیفمو,زودتر مشخص کن
و منو از غم در بیار
شهید ابراهیم بهت ایمان دارم
تو پیش خدا عزیزی
ابراهیم خیلی دوستت دارم
حتی ۵۰کتاب شهید بر ابراهیمو نذر کردم و بازم نشونه ای اومد باورم نمیشد اما بازم,گره افتاد تو کارم
نمیدونم یعنی چی
یعنی حاجت میگیرم یا نه
اصلا نمیفهمم
سلام من فکر میکنم این شهید کرامات زیادی داره
اما باید نهایتا خدا حاجت ما را بده
صدهزار صلوا ت برای شهید فرستادم
اما کارم نیمه,کاره درست شده الان نمیدونم چی میشه
وقتی به کرامت شهید فکر میکنم میگم درست میشه
اما وقتی به صلاح خودم فکر میکتم میگم درست نمیشه
هر,چند که صلاح ما را خدا میدونه
وقتی ۲۰تا دیگه صلوات بود تا صدهزار صلوات تموم بشه
گفتم شهید میگن,خیلی کار دستته
همون موقع گوشیم,زنگ خورد و خبری رسید
دعا کنید صلاحم تو حاجتم باشه و درست بشه
سلام خدا قوت
پاسخ:
علیک سلام بزرگوار
لطف دارید انجام وظیفه است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.