پیام شهید به پدر و مادر 19
به شما سفارش میکنم که این راه را ـ که راه حق و اسلام و راه حسین(ع) است ـ ادامه دهید و سختیهای این راه را با رغبت بپذیرید که حق پیروز است./ مرتضی کلاته
پدر و مادر، من برای اسلام به جبهه آمدم و برای دینم. و برای اینکه بتوانم فریاد اسلام را به جهان برسانم به جبهه آمدم و در این راه و بر این حرف خود ایستادهام. پیامم به دشمنان ایران و دشمنان اسلام، این است که امریکای جهانخوار بداند که ملت مسلمان ایران از پای نمینشینند و همیشه با او در جنگ هستند و همیشه «مرگ بر امریکا» میگویند./ عباسهاشمی
******************
صبر و بردباری و اطاعت از حجت خدا در راه دفاع از حریم مقدس و حاکمیت الله را پیشه سازید و تا درجة شهادت، همچو فاطمه، زن قدرتمند و رنج کشیدة صدر اسلام، پایدار و مقاوم باشید. و موقعی پایدار و مقاوم هستید که با شنیدن خبر شهادت من خوشحال شوید و از درگاه خداوند بخواهید که این جان بیارزش، که تنها داراییام هست و در راه خداوند دادهام، مورد قبول واقع شود. من خوشحال میشوم که این سعادت نصیب من هم بشود./سیدغلامرضا مرتضوی باباحیدری
******************
از پدرم میخواهم که برادران و دوستانم را به این راهی که من رفتم تشویق کند و بگوید که این راه، راه خدا و راه انقلاب و راه اسلام است نه چیز دیگری. ما پیروزیم، چون اول برای دین دوم برای وطن و سوم برای انقلاب میجنگیم ـ البته با پشتیبانی الله./محسن ابوالحسنزاده
******************
پدر و مادر عزیزم، من به شهر شهادت آمدم که یکی از شاهدان باشم، و امروز به این آرزوی خود رسیدم. چون من دیگر در نزد شما نیستم بلکه در نزد خدای خود هستم. من امام خود را شناختم و به یاری او آمدم. مبادا که دیگر برادرانم امام خود را تنها بگذارند. چون امروز اسلام به تکتک ما احتیاج دارد، و امام ـ این اسطورة مقاومت ـ مبادا که تنها باشد./عباس اردستانی رستمی
******************
تو ای مادرم و تو ای پدرم، دیدار من با خدای را جشن بگیر. و لحظة دیدار من و او لحظة به معراج رسیدن من است و به دنیا ثابت خواهم کرد که خمینی یاورانی چون علیاکبر به میدان میفرستد، و خمینی تنها نخواهد ماند، چراکه با نارنجکم به زیر تانکهای مزدوران خواهم رفت و ثابت خواهم کرد که اینجا آشیانة شیران است و برای روبهانورو به صفات جایی نیست. و تو، ای مادر، مشتهایم را گره کن و بگذار که دنیا بداند در لحظههای رهایی روحم از زندان تنم با مشت گره کرده و فریاد «الله اکبر» به دیدار خدا شتافتم. و چشمهایم را نبند تا همه بدانند که دیدم بیرحمیها را و بعد از دیدنم، با چشمی باز به دنیای باقی شتافتم. مادر عزیز، نمیگویم گریه نکن، چراکه گریه بر حماسة شهید خود شهادتی دیگر بر تاریخ است. / محمدکاظم هوشمند
******************
پدر، تو نمونة یک انسان کامل و مسلمان و صبور هستی؛ کوه صبر و ایمانی. در تمام عمرم آرزو داشتم همچون تو باشم. پدر، دوست دارم مثل همیشه که میگفتی «من سرِ خودم و هفت تا پسرم را برای این انقلاب میدهم»، باز هم بگویی و پسر دیگرت را آماده کنی برای شهادت در راه خدا و اسلام. مادر، و تو ای مادر و با ارزشترین موجود در نزد خدا، مادری و محکوم به زجر و عذاب در این دنیا هستی. ای همة من، ای تسکیندهندة دردهای من، ای تو که در ناراحتیهای من شریک بودی و هر موقع که دلم میگرفت، میآمدم پیش تو و مرا دلداری میدادی؛ حال، من میخواهم که تو را دلداری بدهم: صبور و شکیبا باش.
شیون مکن مادر، در مرگ خونبارم بگذر ز من دیگر. شوق خدا دارم./ مرتضی محمدهاشم
******************
در هر کاری و هر عملی، قبل از انجامش، به فکر آخر آن باشید؛ و برای هر عملی جوابی برای خدا داشته باشید. صلة رحم را فراموش نکنید. کمال نیکی این است که در نهان همان کنی که در آشکار میکنی. دنیا دریای خطرناکی است که انسان زود در آن غرق میشود، و «حُبُّ الْدُنیا رَأسُ کُلُّ خَطیئة» است. سعی کنید در تزکیه به آنجا برسید که حتی نفس کشیدنتان برای خدا باشد./محمدرضا حسینجانی
******************
و اما تو، مادر، چه بار سنگین و پرمسئولیتی بر گردن گرفتهای. نه تنها فرزند قربانی کردهای، بلکه میلهای بافتنیات را از صبحگاهان تا شامگاهان به کار میبرید تا ما را از خشم طبیعت محفوظ بداری. و نه تنها دستهای توانایت بلکه فریاد زینب گونهات که دیدم چگونه چادر مشکیات که از خون فرزندانت سرختر و از گلولة تفنگ رزمندگان آتشینتر در قلب دشمن نشانه رفتهای، بر سر گرفتهای و چون امواج دریای خروشان، سینهات را سپر و سرت را بلند و مشتت را گره و فریادت را چون پتک کوبنده بر سر شیاطین میکوبی تا دگر نای سربلد کردن را نداشته باشند. مادر، با تو عهد میبندم، همانطوری که تو خوب فریاد میکشی و خوب تهیة تدارکات جبهه را میبینی، من هم در خط مقدم جبهه، تا قطرهقطرههای خونم، در مقابل دشمن خوب بجنگم. مادر، همانطوری که خود با تجربه دیدهای، با شهادت دولتمردان ما، همچون شهید مظلوم دکتر بهشتی و رئیسجمهور رجائی و باهنر، ملت بیدارتر شد و براستی که شهادت تزریق خون تازه است در پیکر مردة جامعه.
وای بر ما، مادر، اگر سعادت سربازی روح خدا، ابراهیم زمان و نایب حضرت بقیه الله(عج) را پیدا نکنیم؛ وای بر ما، اگر از سخنان علیوارش پند نگیریم. مادر، خدای تبارک و تعالی لطف کرده تا به وسیلة این رهبر گرامی چگوه زیستن را به ما جوانان و شما مادران بیاموزد. و حال که او چگونه زیستن را به ما آموخته، پس ما هم چگونه مردن را انتخاب میکنیم. مادر، همانگونه که امام فرموده، «مکتبی که شهادت دارد، اسارت ندارد.» مادرم، تنها یک چیز عامل درک وجود من ـ نه تنها من بلکه در تمام جوانان که در فحشا و گناهان غرق بودند ـ شد و آن سیمای خورشیدی بود که از غرب طلوع کرد، سیدی از تبار حسین(ع) که خود اولین خانواده است از خانوادة شهدا که هرگز سخن از شهیدش بر زبان نیاورد (امام). مادرم، حالا که تو این نامه را میخوانی، بر خودت ببال، چون امانتی که خداوند سال پیش به تو سپرده، اینک از تو پس گفته؛ «انالله و اناالیه راجعون.» مادر، من و تو شم گرسنه را ترجیح دادیم به ننگ نکبتبار./رضا یوسفی
عزیزانم، عمر کوتاه است و فرصت بازگشت کم. آنهایی که در غفلت به سر بردند ضرر کردند. آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و به حق و صبر مؤمنان را سفارش کردند رستند.
عزیزانم، دنیا مزرعة آخرت است. آن که خوبی کاشت نیکویی دروید؛ آن که زشتی کاشت عذاب برداشت. به خود آییم./کامبیز ملکشامران
******************
امیدوارم که خانوادهام همیشه صبور باشند و ر راه اسلام و زندگی اسلامی البته باشند. زندگی آنقدر هم شیرین نیست و مرگ هم زیاد مشکل نیست. انسان باید در راه حق قدم گذارد و حق مظلوم را از ظالم بگیرد و این راهی است که من در آن قدم گزاردهام./منصور اسفندیاری
******************
سالهای بسیاری از عموم سپری شد و شبها و روزها پشت سرهم از راه رسیدند، ولی چهرة واقعی زندگی همچنان برای من تیره و تار، به شکل معمای ناگشودنی، همواره آزارم میداد و با گذشت روزگاران، آن چهرة ملکوتی زندگی، پوشیدهتر میگشت. ای مادر، همان شیر پاک تو مرا اینچنین ساخت که حسینوار در راه آرمان حسین بجنگم و به شرف شهادت نایل گردم. ای پدر، کاشکی بودی و من آن دو دست مهربان و گرمت را که مرا روانة جبهه کرد میبوسیدم. هرگز به حال من گریه نکنید./ غلامرضا ساقندیان طوسی