پیام شهید به پدر و مادر 10
خانوادة عزیز و گرامیم، همانطوری که میدانید، من به عشق شهادت و به منظور پیروزی حق بر باطل به منطقة نبرد آمدم. هرکس که خود داوطلب به اینجا بیاید میداند که در این منطقه مردن و معلول و مصدوم شدن هم هست. پس بدانید که من با چشمی باز و با فکری روشن و با اعتقاد به روز رستاخیز و نیز با ایمانی محکم و استوار به هدفم، به اینجا آمدم. البته امیدوارم که خداوند بزرگ ما را جزء شهدای روز عاشورا و یاران امام حسین(ع) و نیز یاران رهبر عزیز انقلاب اسلامی ایران به حساب بیاورد، انشاءالله.
عزیزان من، خود میدانید که هرکسی چیزی را از کسی به امانت بگیرد، بعد از مدتی باید خود آن را به صاحبش برگرداند یا آن را به کسی که معتبر است بدهد تا خلاصه امانت به صاحبش برگردد، حال چه زود و چه بعد از قرنها. شما هم امانتدار خوبی باشید که هستید: امانتی را که از خداوند یکتا گرفته بودید باید با قلبی پاک و روشن به خداوند بزرگ تحویل دهید، یعنی اینکه من فرزند کوچک و حقیرتان را، چه زود و چه دیر، باید تحویل خالق میدادید و حال باید افتخار کنید و سرافراز و سربلند باشید که امانتی را که در دست داشتید بدرستی به صاحبش برگرداندید و با این کارتان ـ که نوعی فداکاری و از خودگذشتگی بود ـ هم خودتان و هم من گناهکار را رستگار کردید. پس، ای عزیزان، بر خود ببالید و خوشحال باشید که رستگار شدم و در پیشگاه خداوند سربلند گشتم. در این صورت هیچگونه اندوهی از دوری من نداشته باشید و هیچ اشکی از چشمان نورانیتان به خاطر دوری من نریزید و همواره خداوند را ستایش کنید و بدانید که دوری من از شما فقط و فقط خواست پروردگار است و من از صمیم قلب دوباره تکرار میکنم که عاشق شهادت بودم و بنا بر خواست خداوند در کوتاهترین مدت به معشوق خود رسیدم./شعبانعلی عسگری
******************
پدرم و مادرم، درست است که شما دو فرزند خود را از دست دادهاید، اما چه کنم که من دیگر در زندگی آرامش نداشتم و با دیدن آن سالهها وجود خود را بیارزش میدانستم. سرنوشت هرکس در دست خداست: هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد./احمد افتخاریان طرقی
******************
مادر، شما گفته بودید که زود برگردم، به خدا قسم، دلم راضی نمیشود که من بیایم و دیگران بمانند، انسان در جبهه زنده است. پدرجان، شما به مادرم بگو که انسان در کجا رشد میکند. آیا در تهران یا در جبهه؟ انسان خیلی چیزها در جبهه میبیند، تمام آیات قرآن را به چشم خود میبیند. مادرم، به خدا برای ما ننگ است که دشمن خونخوار در خاک ما باشد. امام حسین(ع) فرزندان خود را در این راه داد خود نیز در این راه رفت./ سیروسالدین طاهریان
مادر و پدرم، هماکنون که این وصیتنامه را مینویسم، روزی است که فکر نمیکنم بیش از یا حداکثر ساعت به آغاز حمله مانده بادش. مادرم، تو را به حقانیت این روز و این ساعت عزیز قسمت میدهم که مانند دختر رسولاکرم، فاطمة زهرا، و... باشی. از شما میخواهم که پیام خون مرا با ایستادگیتان به جهان برسانید. اگر من زنده بودم، چه میکردم؟ آیا بالاخره باید میرفتم یا نه؟ پس چرا، پدر و مادرم و دوستانم و فامیلهایم، این تکلیف الهی که بر دوش من و شما گذاشته شده است را انجام ندهیم و انجام ندهم. مگر خون ما از خون شهیدان ما پاکتر است؟ پس چرا ما شهید نشویم؟ پس چرا نجنگم و چرا به امر خدا، عمل نکنم؟ این چراها جواب نمیخواهد./عسگر امیری
******************
اگر بناست همه چیز دنیا با مرگ پایان یابد، چه بهتر که شهادت پرافتخار، آخرین قفس زندگی انسان باشد. باید دوستان و خویشان و نیز پدر و مادرم شاد باشند و موقع تشییع جنازة من، عروسیام را درنظر آورند و شادی کنند که فرزندشان را در راه خدا قربانی کردهاند. در سختیهای جنگ، درس ایثار را از ابوالفضل و درس شهادت و شجاعت را از علیاکبر و درس شهادت را از حسین(ع) آموختم، تا در آن دانشگاه فارغالتحصیل شوم./اسماعیل برازنده
******************
پدر و مادر عزیز، من که لیاقت شهادت را ندارم، چون خداوند گلهای خوشبو را انتخاب میکند، و اگر پروردگار بزرگ عنایتی به حقیر کرد، شما صبر کنید./علیاکبر برغمدی
******************
شاید افتخار کنید که یک پسر شما در جبهه، در حال جنگ با صدامیان کافر، هست. و اگر شهادت نصیب ما شد، باید خوشحال باشید که یک پسر در راه خدا دادهاید، چون خدا به آنهایی که در راه خدا شهید میدهند بر شهید دادن آنان افتخار میکند و بر آنان همانقدر اجر میدهد که به خود شهید میدهد./رضا غزنچائی
******************
و تو، ای مادر، دلم میخواهد به آرزویم برسم و تو هیچگاه برای من اشکی نریزی، بلکه خوشحال باشی که هدیة کوچکی به درگاه خدا تقدیم کردهای./حسینعلی غلامعلییزدی
******************
و اما شما، خانوادة عزیزم، سخنی کوتاه و خواستهای بزرگ از شما دارم: شما به خود افتخار کنید که توانستید فرزندی را پرورش دهید که در خدمت اسلام باشد. و در قبال شهادت من، از خدا طلب صبر کنید و از شهادتم سرافراز باشید که یکی از خانوادة شما راه حسین(ع) را در پیش گرفت. کمارزش ندانید این محبت الهی را که نصیب خانوادة شما میشود./محمد غلامرضازاده
******************
هماکنون به مقصد اصلی خود نزدیک میشوم و به آرزویم خواهم رسید. پدرم، عشق بیکرانی به خدایم داشتم و جان خویش را فدایش میکنم و به مقصد اصلی خود میرسم. در مقابل دشمنان چون کوهی آهنین باشید. مادرم، مگر شهادت در راه خدا سعادت نیست؟ پس اگر من به این سعادت دست یافتم، افتخار کن که پسرت را در راه الله فدا کردی./محمدحسین زمردیان
******************
ای خانوادة عزیزم، بزرگترین افتخار برای من این است که ببینم پدر و مادر و خواهر و برادرانم آنقدر شجاع هستند که اجازه دادهاند من با این بدن ناقصم به جبهههای حق علیه باطل بیایم. و تنها من نیستم که بر شما افتخار میکنم، بلکه تمام مسلمانان جهان بر تمام شما افتخار میکنند و میگویند خوش به سعادت چنین پدر و مادرانی که خداوند آنقدر نیروی ایمان به آنها داده است که فرزندان و برادران خودشان را در این راه میدهند و باز هم میگویند: ای خدا! چرا ما سعادت شهادت را نداریم؟ خوشا به سعادت آنهایی که فرزندان خود را مثل حسین(ع) به میدان حق علیه باطل فرستادند تا از اسلام عزیز دفاع کنند، و هیچ باکی از شهادت پسران خود ندارند./اسماعیل عشقی