7. مکتب فاطمیه
امام صادق(ع)میفرماید: هلاک میشود، هرکس (استادی را ) برای ارشاد کردن نداشته باشد.
پدر و مادر همیشه برای علیرضا دعا میکردند. خدا هم دعایشان را مستجاب کرد. در همان دوران راهنمایی علیرضا به جلسه مکتب فاطمیه دعوت شد.
آقای کریمی که ازمعلمین خوب مدرسه بود این جلسه را راهاندازی کرده بود. ایشان سی نفر از بچههای مستعد مدرسه را دعوت کرده بود و در یکی از حسینیههای محل این جلسه را راهندازی کرده بود.
این جلسه محلی بود برای حل مشکلات دینی و اخلاقی بچهها.
بیان مسائل احکام، قرآن، اخلاق و... از برنامههای مکتب فاطمیه بود. در مدت چهار سالی که علیرضا با این مجموعه در ارتباط بود شخصیت دینی او شکل گرفت.
اساتید خوب، بچههای خوب، جّوصمیمی، بیان مسائل و مشکلات امروزه جوانان، همه اینها تاثیرگذار بود تا او به رشد شخصیتی برسد.
خانواده هم خوشحال بود که پسرشان با این مجموعه فرهنگی ارتباط دارد. لذا او را برای حضور بیشتر و بهتر تشویق میکردند.
در این مجموعه بچهها به چند رده تقسیم میشدند. هر گروه هم کار جداگانهای داشت. علیرضا در گروه سوم مکتب قرار داشت. آقای کریمی یکبار که صوت قرآن علیرضا را شنید گفت: صدای تو خیلی خوب است. تو میتوانی قاری قرآن شوی.
برای همین با او و چند نفر دیگر جداگانه قرائت قرآن را کار میکرد. جلسات مکتب فاطمیه تا سال 81 و زمانی که ما به دبیرستان رفتیم ادامه داشت.