همسفر شهدا

همسفر شهدا ، زنده یاد سید علیرضا مصطفوی

همسفر شهدا

همسفر شهدا ، زنده یاد سید علیرضا مصطفوی

همسفر شهدا

فعال فرهنگی ، طلبه بسیجی ، ذاکر اهل بیت (ع) ، پرپر شده راهیان نور و همسفر شهدا
زنده یاد "سید علیرضا مصطفوی"

سید علیرضا مصطفوی در هفدهم تیرماه سال ۱۳۶۶ مصادف با میلاد حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) در خانواده مذهبی و در محله میدان آیت الله سعیدی (غیاثی) دیده به جهان گشود. مراحل رشد را به همراه آموزه های دینی سپری کرد. پس از جذب در بسیج مسجد موسی ابن جعفر (ع ) ابتدا کانون نوجوانان شهید آوینی و هیئت رهروان شهدا را تاسیس نمود و سپس مسئول فرهنگی بسیج شد و با جذب نوجوانان محله کار فرهنگی را آغاز نمود.
در نهایت در تابستان سال ۱۳۸۸ به دلیل سفر به مناطق عملیاتی دفاع مقدس آسمانی شد.
در این رابطه گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی پس از مصاحبه با خانواده و دوستان و همراهانش ، کتابی با عنوان «همسفر شهدا» تهیه و در سرتاسر کشور توزیع نمودند.

پس از مطلع شدن رهبر معظم انقلاب از زندگینامه وی ، ایشان پیام زیر را به همراه یک جلد قرآن کلام الله مجید به خانواده وی اهدا نمودند.

«خداوند سکینه و سلام بر قلب این مادر دلسوخته و رحمت بی منتها بر قلب آن جوان صالح عطا فرماید»

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منافقین» ثبت شده است

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

 

شهید دکتر سید حسن آیت

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی

 

تولد: ۱۳۱۷/۴/۳ - نجف آباد

شهادت : ۱۳۶۰/۵/۱۴ - تهران

آرامگاه : تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا (س)

 

۶۰ گلوله برای سکوت

 

 روز سوم تیرماه ۱۳۱۷هجری شمسی در شهرستان نجف آباد اصفهان، حسن به دنیا آمد. حسن نوه مرحوم آیت الله سیدعلی نجف آبادی است. همو که از چهره های درخشان عمر خود بود که در کتاب رجال اصفهان درباره او می نویسند که «در علوم معقول سرآمد اقران و همرزمان خود بوده و در فقه نیز مشهور بوده است.» حسن آیت پس از تحصیلات در نجف آباد و اصفهان به تهران می آید. در سال ۱۳۳۷لیسانس ادبیات فارسی و در سال ۱۳۴۰ فوق لیسانس جامعه شناسی را از دانشگاه تهران اخذ می نماید.


 

آیت از همان ابتدا با ملیون مخالفت می  ورزد و همین موضوع باعث می شود او که رتبه اول را در فوق لیسانس جامعه شناسی کسب نموده است، به دلیل تسلط ملیون بر دانشکده علوم اجتماعی تهران، مانع از دادن بورس و اعزام حسن آیت به خارج از کشور می شوند. در نهایت آیت در سال ۱۳۴۵ لیسانس حقوق را از دانشگاه تهران اخذ نموده و سپس در همین رشته به کسب دکترا می پردازد.

 

آیت مبارزات ضد استبدادی خود را از همان ابتدای تحصیلات دانشگاه آغاز می کند و همراه با یاران آیت الله کاشانی به مبارزه ادامه می دهد. آنچه آیت را پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه محافل سیاسی و تاریخی قرار داده، صرفاً نظرات او در مورد ملیون و دکتر مصدق نیست، بلکه نقش او در تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، قابل توجه است.

 

بعد از پیشنهاد گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی از سوی آیت الله  دکتر بهشتی، چند نفر از فقها و حقوقدانان مجلس، به تبیین شرعی و عقلانی اصل ولایت فقیه پرداختند که یکی از این افراد دکتر حسن آیت نماینده مردم نجف آباد در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. آیت در تأیید سخنان آیت الله دکتر بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی می گوید: «ولایت امر به عهده کسی است که به آن صفات از طرف اکثریت مردم پذیرفته شده باشد، مفهوم آرای مردم، این نیست که آرای مردم بتواند هر کاری را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رأی دادند که فلان شخص باید برده باشد، چنین رأیی معتبر نیست. زیرا این استبداد اکثریت است؛ زیرا بسیاری از حقوق افراد سلب شدنی نیست،یعنی انسان هم از خودش نمی تواند آن حقوق را سلب کند، چه برسد اکثریت مردم. در خیلی موارد می بینیم تلاش می شود که آرای عموم را مغایر با اصول ولایت فقیه بدانند. فقیه شخص بخصوصی نیست، اینها صفات است، عیناً مثل این است که بگوییم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگویید حاکمیت ملی را زیر پا گذاشته ایم، نه، این یک اصل است.»


 

اما صبر مخالفین بیش از یک سال دوام نیاورد و پس از یک سال که دکتر حسن آیت نمایندگی مردم تهران را در مجلس شورای اسلامی به عهده داشت، ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، صدای جمهوری اسلامی ایران، این خبر تکان دهنده را پخش کرد: «سید حسن آیت  نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی صبح امروز در مقابل منزلش توسط ضد انقلابیون به شهادت رسید» و بعد از ظهر همان روز، روزنامه ها نوشتند که ضد انقلابیون بیش از ۶۰ گلوله به سوی آیت شلیک کرده اند. حزب جمهوری اسلامی که بعدها زندگی  نامه آیت را منتشر کرد، در مورد شلیک این تعداد گلوله (۶۰ گلوله) به سمت آیت، می نویسد: «بدینسان می توان به میزان خشم و کینه فریب خوردگان و مزدوران بیگانه در مقابله با یکی از بهترین فرزندان و پویندگان راه امام پی برد.»

 

خانم مهرانه معلم دامغانی همسر شهید دکتر آِیت که در آخرین لحظات جان دادن آیت، سر او را در بغل داشته است می گوید: «آن روز ساعت 6.30 صبح جلسه داشت مثل این که آن روز به من الهام شده بود که حادثه ای پیش خواهد آمد. محسن (فرزندم) را بیدار کردم، محافظ هم در حیاط قدم می زد و ماشین را آماده می کرد، قبل از این که از منزل خارج شود تلفن زنگ زد، گفتم امروز کمی دیر برو، مجلس اکثریت پیدا کرده، خسته ای، مریضی، چند روزی مرخصی بگیر، گفت: نه، هفته آینده مجلس راجع به مطبوعات جلسه خواهد داشت- مدتها بود که روی لایحه مطبوعات کار می کرد- بعد از لایحه مطبوعات شاید یک هفته ای مرخصی بگیرم، خلاصه با تلفن صحبت کرد، چند دقیقه به هفت مانده بود، معمولاً من بدرقه اش می کردم ولی آن روز در آشپزخانه کار داشتم، با عجله به آشپزخانه رفتم، رفت توی حیاط و سوار ماشین شد، از در خارج شدند، ناگهان صدای رگبار شنیدم رفتم بالای تراس، دیدم خودش را انداخت پشت بشکه نفت، مرتب صدای رگبار می آمد من هم فریاد می کشیدم، دویدم توی کوچه، راننده شوکه شده بود، چند ثانیه بیشتر طول نکشید همه ماجرا بین یکی دو دقیقه به هفت اتفاق افتاد، دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی دارد خودش هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود، او را از ماشین بیرون کشیدم دیدم از بینی و دهانش خون بیرون زد، رنگش زرد شد و » و دکتر حسن آیت نماینده مجلس شورای اسلامی و دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی شهید شد.


 

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی بعد از شهادت دکتر آیت در مورد او می گوید: «در مجلس خبرگان از اعضای بسیار فعال و هدایتگر بود و در اسلامی شدن قانون اساسی و بخصوص در اصول مربوط به «ولایت فقیه» در کنار رئیس و نایب رئیس مجلس خبرگان و سایر شخصیت های پیشتاز خط امام، صاحب نقشی شایان توجه بود.»

 


حزب جمهوری اسلامی نیز در بیانیه خود به مناسبت شهادت آیت و نقش سازمان منافقین آورده است: «دکتر آیت از نخستین روزهای اوج گیری حرکات طیف گرایش به غرب با هوشیاری اعلام داشت که سرانجام این خطر چیست و اتحاد پلید نفاق و کفر چگونه در مقابل انقلاب اسلامی ایران موضع می گیرد و ملی گرایان چگونه برای حفظ مواضع خود، به دامن آمریکا می غلطند و دیدیم که تمام پیش بینی ها درست بود و نشانه دقت و وسعت نظر این رجل اسلامی بود. از سوی دیگر آمریکا نیز دشمنان خود را با دقت انتخاب کرده و هدف گلوله های جبهه متحد کفر قرار می دهد.»

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید دکتر سید حسن آیت صلوات

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۰
همسفر شهدا

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن


شهید هسته ای دکتر مجید شهریاری

 


ولادت  : 1345 - زنجان

شهادت : 1389/9/8 - تهران، توسط گروهک صهیونیستی منافقین




دکتر مجید شهریاری در سال 1345 و در زنجان متولد گردید. شهید مجید شهریاری تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان ، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر ( از سال 1363 تا سال 1368 ) ، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هسته ای در دانشگاه صنعتی شریف ( از سال 1369 تا سال 1371 ) و دوره دکتری در رشته مهندسی هسته ای را در دانشگاه امیر کبیر از سال 1372 تا 1377) گذارند. بدین تربیت ، ایشان تمام تحصیلات خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران گذرانده اند.



پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیر کبیر به عنوان عضو هیات علمی مشغول به کار شدند . شروع به کار ایشان به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه شهید بهشتی در تاریخ 1380/11/14 در دانشکده مهندسی هسته ای و در گروه آمورشی کاربرد پرتوها با مرتبه استادیاری پیمانی بوده است . دکتر شهریاری در تاریخ 1383/2/28 از مرتبه پیمانی به مرتبه رسمی آزمایشی تغییر وضعیت داده و در تاریخ 1384/1/16 یعنی حدود چهار سال بعد از شروع به کار به مرتبه دانشیاری ارتقا پیدا نمودند. در این مرحله از ارتقاء ،نمره کیفیت آموزشی ایشان در چهار سال تدریس در دوره استاد یاری نمره 18.5 (از بیست) و در امر پژوهش با چاپ 10 مقاله علمی پژوهشی در مجلات علمی بین المللی ، ارائه سخنرانی در 21 کنفرانس بین المللی ، راهنمایی و مشاوره 20 دانشجوی کارشناسی ارشد و راهنمایی 3 دانشجوی دکتری و بالاخره اجرای 5 طرح پژوهشی با امتیازی بالا به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد .

 ایشان از تاریخ 1388/2/8 و بر اساس تصویب هیات ممیزه در تاریخ 1389/2/6 به درجه استادی ارتقاء پیدا نمود . در واقع بعد از چهار سال دوره دانشیاری و حدود هشت سال از زمان شروع به کار که حداقل زمان لازم برای برای ارتقاء به درجه استادی است ، به این مرتبه ارتقاء یافت . نمره کیفیت تدریس ایشان در دوره دانشیاری 19.46 از 20 بوده است . به علاوه، فقط از ماده 2 آئین نامه ارتقاء ، 115.83 امتیاز کسب کردند .



لازم به توضیح است که برای ارتقاء به درجه استادی 115 امتیاز کافی است که با احتساب امتیاز همین ماده توانستند به مرتبه استادی ارتقاء یابند . جمع امتیازهای ایشان برای ارتقاء به مرتبه استادی 169.79 بوده است . در دوره دانشیاری ، استاد راهنمای 17 دانشجوی کارشناسی ارشد و 5 دانشجوی دکتری بوده و 21 مقاله تخصصی در مجلات علمی پژوهشی به چاپ رسانده اند. همچنین در 24 کنفرانس بین المللی به ایراد سخنرانی در رشته تخصصی خود پرداخته اند . بالاخره در این دوره مجری 5 طرح پژوهشی بوده اند.

مشاغل اجرایی ایشان به شرح زیر بوده است:

 نماینده دانشگاه شهید بهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته ای 1383/11/4 تا زمان شهادت 

عضو انجمن هسته ای ایران از 1383/12/1 تا 1385/12/1

 مدیر گروه کاربرد پرتوها از 1384/7/3 تا زمان شهادت 

عضو شورای آزمایشگاه مرکزی دانشگاه از 1385/5/18 تا 1386/7/1

عضو شورای فناوری دانشگاه از 1381/9/25 تا 1386/7/1

عضو کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه از 1386/11/10 تا زمان شهادت 

مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی از 1387/3/25 تا زمان شهادت 

برگزار کننده چهار کمیته علمی و کارگاه آموزشی از 1385 تا زمان شهادت

 



وسرانجام این دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هسته ای دانشگاه شهید بهشتی ایران در تهران درتاریخ ۸ آذر ۱۳۸۹ توسط رژیم صهیونیستی و باهمکاری اطلاعاتی منافقین دریک عملیات تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

 

خصوصیات شهید شهریاری و تعبیر آیتالله جوادی آملی از جایگاه شهید شهریاری در سرای باقی از زبان همسر شهید:


دکتر بهجت قاسمی همسر شهید مجید شهریاری استاد برجسته فیزیک هسته ای دانشگاه شهید بهشتی در دیدار مسئولان جهاد دانشگاهی بعدازظهر روز دوشنبه در منزل شهید شهریاری برگزار شد با اشاره به اینکه من و شهید شهریاری خود را از اعضای دانشگاه صنعتی امیرکبیر می دانیم، افزود: زمانی وارد دانشگاه صنعتی امیرکبیر شدم که به تازگی دوره کارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهید شهریاری را نمی شناختم. چند سالی را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر حضور داشتم و بالاخره در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی هسته ای از دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم و در این دانشگاه بود که با شهید شهریاری آشنا شدم. شهید شهریاری دانشجوی نمونه و به قولی تاپ دانشکده مهندسی هسته ای دانشگاه صنعتی شریف بود. شهید شهریاری را در ابتدا در ترم اول تحصیل خود دیدم و همیشه وی در سایت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجویان بود. همسرم فردی آرام و ساکت بود و دائماً با دانشجویان در مباحث علمی به بحث می پرداخت و اساتید دانشگاه صنعتی شریف بسیار وی را دوست داشتند. در ترم دوم تحصیلی خود کرسی درسی برپا داشت تا در این کلاس بیشتر با شهید شهریاری آشنا شدم.

این استاد دانشگاه بیان داشت: مراسم ازدواج من و شهید شهریاری در سلف سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد که به نظرم اکنون این محل به یک محل اداری تبدیل شده است و به یاد دارم که پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی تکلف خود را آغاز کردیم .

شهید شهریاری از نظر رفتاری بسیار نمونه بود و فردی بسیار متشرع بود. در کلاس درس سن و سال من از بقیه دانشجویان بیشتر بود و در آن حین کارمند دانشگاه صنعتی امیرکبیر هم بودم و دانشجویان جوانتر از متشرع بودن شهید شهریاری بسیار تعریف و تمجید می کردند و این امر باعث میشد تا وی را بیشتر بشناسم.

پس از ازدواج با شهید شهریاری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان دیدم و نماز شب خواندن همسرم را دیدم. در شب اول ازدواجمان سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود. شهید شهریاری بسیار مبادی اخلاق بود و ادب،نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وی همیشه زبانزد بود.

در زمانی که قرار بود تز خود را ارائه دهم تا ساعت 22 یا 23 در خارج از منزل حضور داشتم و وی در این برهه فعالیتهای منزل نیز کمک می کرد.

یادم هست برای انجام کاری به کرج رفته بودم با شهید شهریاری تماس گرفتم و به وی گفتم برای فرزندانمان غذا درست کن که وی بدون ریختن روغن و نمک برای فرزندان نیمرو درست کرده بود. سالهایی که با شهید شهریاری زندگی کردم بسیار مرا رعایت می کرد و به جرأت می توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی ما نشد.

قاسمی با تأکید براینکه شهید شهریاری علاقه داشت آنچه را که فرا گرفته به همه منتقل کند، تصریح کرد: شهید شهریاری بارها تا ساعت یک تا دو نیمه شب در خارج از منزل و هنگامی که از وی می پرسیدم کجا بودی؟ میگفت تز درسی یکی از دوستان به مشکلی برخورده بود و در سایت کامپیوتری دانشگاه برای رفع این مشکل حضور داشتم.

شهید شهریاری به دانشجویان خود بسیار کمک می کرد و وقت می گذاشت که در این خصوص به وی می گفتم وقت خودم را حلالت می کنم اما باید برای فرزندانمان وقت صرف کنیم.

همسر شهید شهریاری با بیان اینکه همسرم در انجام واجبات و ترک محرمات نیز به اندازه جدیت در مسائل علمی جدی بود خاطرنشان کرد: شهید شهریاری حتی در برخی عروسی ها حضور پیدا نمی کرد و با کسی هم تعارف نداشت. میگفت "وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی کنم.

قاسمی با اشاره به اینکه همسرم بسیار مراقبت می کرد تا حلال را حرام نکند تأکید کرد: شهید شهریاری مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی کرد و تفسیر آیت الله جوادی آملی را به صورت کتاب و نرم افزار همیشه همراه خود داشت. در خانه بخش هایی از تفسیر قرآن را به من و فرزندان بیان می کرد و همچنین ارادت خاصی به حافظ داشت.

وی افزود: شهید شهریاری شعرهای حافظ را می خواند و آرام آرام اشک می ریخت . برخی اوقات روبروی من می نشست و شعر می خواند و نمی دانم در این اشعار چه می دید که اشک می ریخت.

قاسمی تأکید کرد: به نظرم این قانون الهی بود که همسرم شهید شود و واقعاً لیاقت وی شهادت بود. و به این دلیل است که خداوند صبر عظیمی به من داده است.

همسر شهید شهریاری اظهار داشت: آیت الله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعیه ای اعلام داشتند "همسر و خانواده شهید شهریاری مطمئن باشند که وی در روح و ریحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه یافت، نه تنها مشکل خودش را حل می کند بلکه مشکل دیگران را هم برطرف می کند و از دیگران شفاعت خواهد کرد.

وی افزود: آیت الله جوادی آملی شخصیت کمی نیست و طی چند سال اخیر با ایشان حشر و نشر داشتیم و به صورت خانوادگی خدمت ایشان می رسیدیم.

قاسمی با بیان اینکه یقین دارم جایی که اکنون دکتر شهریاری است بسیار خوب است و به منزل خود نیز نظر دارد، گفت: از دو یا سه روز پیش از حادثه تا آخرین لحظاتی که با همسرم بودم ارتباط عاطفی بسیاری بین ما برقرار شده بود . اگر آرامش درونی من نبود فکر می کنم نمی توانستم دوری شهید شهریاری را تحمل کنم و باید باور داشته باشید که حضورش را در منزل حس می کنم.

همسر شهید شهریاری تصریح کرد: شهید شهریاری به من و فرزندانم حتی اکنون که به شهادت رسیده آرامش می دهد و باید این نکته را توجه داشت که خداوند توفیق داد که به عنوان همسر در کنارش بودم. شهید شهریاری از نظر روحی بسیار به من نزدیک بود و در همه موارد زندگی با یکدیگر مشورت می کردیم. امیدوارم همسرم در پیشگاه خداوند متعال ما را از یاد نبرد و شفیع ما باشد .

 


جزئیات ترور شهید شهریاری 

همسر این شهید بزرگوار ماجرای آن حادثه تلخ و فراموش نشدنی را اینگونه توصیف می کند . روز قبل از حادثه دکتر از دانشگاه به من زنگ زد و گفت در دانشگاه جلسه ای هست که من هم باید بروم ، چون من یک طرح در دست اجرا داشتم که مدتی بود به مشکل خورده بودم و دکتر گفت مشکل طرح من در آن جلسه حل می شود . فردای آن روز من خیلی خوشحال بودم . صبح روز بعد با دکتر از منزل بیرون رفتیم . بعلت آلودگی هوا و زوج و فرد شدن خودروها ، دکتر نمی توانست خودرو بیاورد به همین دلیل با خودروی من رفتیم و به پسرم محسن هم گفتیم با ما بیاید اما گفت کلاس دانشگاه او ساعت 10 صبح است و نیامد و این لطف خدا بود که نیاید تا شاهد این حادثه تلخ نباشد . دکتر و راننده جلو نشستند و من هم عقب ، دکتر مطابق معمول که بیشترین استفاده را از وقتش می کرد در ماشین شروع به گوش کردن تفسیر قرآن آیت اله جوادی آملی کرد ، حدود پانصد ، ششصد متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون . دکتر پس از فریاد راننده گفت چی شده ؟ من چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم راننده هم سریع پیاده شد من رفتم در سمت دکتر را باز کنم تا دکتر سریع پیاده شود که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد . بیهوش نشدم ، فقط حرارت اولیه انفجار را در صورتم احساس می کردم . خواستم بروم به مجید کمک کنم اما نمی توانستم حرکت کنم و فقط می گفتم مجید من

راننده آمد بالای سر من به او گفتم برو مجید را کمک کن اما راننده که آمد بالای سر مجید ، دیدم توی سر خود می زند . یک نگاه به من می کرد و یک نگاه به مجید . دیدم کسی نبود کمک کند خودم را کشان کشان رساندم به درب خودرو دیدم مجید بی سر و صدا سرش به سمت راننده بی حرکت افتاده فهمیدم که مجید شهید شده در این دقایق من فقط داد می زدم و ناله می کردم مجید من

لحظه ای بعد فهمیدم روی برانکارد نیروهای امداد هستم ، بی اختیار تا یاد مجید افتادم صحنه کربلا به ذهنم خطور کرد که سر فرزند زهرا (س) را بریدند و چه بلاهایی که بر سر اهل بیت نیاوردند اما مجید من که خاک پای انها هم نمی شود . پس از ان گفتم الحمدلله.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید هسته ای دکتر مجید شهریاری

صلوات

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم

 

۰ نظر ۰۸ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۲
همسفر شهدا

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

 

شهید آیتالله علی قدوسی

 

دادستان کل انقلاب اسلامی

 


ولادت  : 1308/5/10 - نهاوند

شهادت : 1360/6/14 - تهران ، توسط گروهک صهیونیستی منافقین

آرامگاه : قم - حرم حضرت معصومه سلام الله علیها


شهید آیتالله العظمی علی قدوسی، در سال ۱۳۰۶ در خانوادهای روحانی در شهر نهاوند متولد شد. پدرش یکی از روحانیون برجسته نهاوند و نزد آیتالله بروجردی ) ره(  از احترام خاصی برخوردار بود. شهید قدوسی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش در سال ۱۳۲۳ وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر بزرگانی چون آیتالله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی )ره(  استفاده کرده و به درجه اجتهاد نائل آمد.

 


شهید قدوسی از‌‌ همان آغاز طلبگی، علاقه خاصی به اخلاق و عرفان داشت و در پی همین علاقه به کسب فضائل اخلاقی پرداخت. وی در میدان مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی نیز همیشه از پیشگامان بود و سابقه مبارزات شهید قدوسی به پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ برمیگردد. این مبارزات طی سالهای ۴۲-۴۱ در پرتو خروش امام خمینی علیه شاه به اوج رسید و وی نیز بهعنوان یک شاگرد عاشق امام با فداکاری و سختکوشی به مبارزه پرداخت تا اینکه که در سال ۱۳۴۵ بهدنبال کشف تشکیلات مبارزاتی گروهی از علما و روحانیون، از جمله حضرتآیتالله العظمی خامنهای و هاشمی رفسنجانی، شهید قدوسی نیز دستگیر و به زندان قزلقلعه انتقال یافت.

 


شهید قدوسی برای احیای فرهنگ ارزشمند اسلامی، اهمیت ویژهای قائل بود و بههمین جهت نیز اهم فعالیت خود را صرف پایهریزی یک سیستم آموزشی نو و پرثمر نمود و به موازات فعالیت سیاسی، با همکاری شهید بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی  و مکتب توحید کرد و با اعمال شیوهای نو و کارساز، این دو نهاد آموزشی را الگویی برای سایر مراکز آموزشی و فرهنگی قرار داد.

 

شهید آیتالله علی قدوسی پس از انقلاب به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی به سمت دادستان کل انقلاب برگزیده شد و پس از ۳۱ ماه در چهاردهم شهریورماه سال ۱۳۶۰ بر اثر انفجار یک بمب آتشزا در دادستانی انقلاب توسط منافقین، ناجوانمردانه به شهادت رسید.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید آیت الله علی قدوسی صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم


۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۳
همسفر شهدا

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

 

سپهبد شهید ولی الله قرنی

 

ولادت: 1392/1/1

شهادت: 1358/2/3


شهید قرنی در سال ۱۲۹۲ متولد و از ابتدای کار در ارتش، فعالیت علیه رژیم طاغوت را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۷ با عده ای از همکاران خود طرح یک کودتا را علیه رژیم ریخت که بنا به دلایلی کشف شد و به سه سال زندان محکوم شد. سپهبد قرنی پس از آزادی از زندان به فعالیت های خود ادامه داد و در جریان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پس از دیدار با آیت الله میلانی مجددا دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد.

 


به دنبال پیروزی انقلاب، سپهبد قرنی به سمت اولین رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد. در شرایطی که عده ای از گروهک های سیاسی به بهانه وضعیت گذشته ارتش شاهنشاهی خواستار انحلال ارتش بودند شهید قرنی تحت فرماندهی امام راحل انجام امور ارتش را بر عهده گرفت و در روز ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ با حضور در دفتر ریاست ستاد ارتش خطاب به حاضران گفت:"ارتش شاهنشاهی که می گفتند از مجهزترین ارتش های دنیاست و شاید هم از لحاظ وسایل و تجهیزات چنین بود, از آنجا که ایمان و اعتقاد نداشت, ظرف چند ساعت متلاشی شد. افراد ارتش اولا باید مومن باشند , ثانیا آرمان آنها حفظ استقلال میهن باشد نه حمایت از یک فرد" . شهید قرنی، فعالیت خود را برای تصفیه و بازسازی و توان مکتبی بخشیدن به ارتش آغاز کرد اما با خشم گروههای چپی و منافقین مواجه شد و از جمله به تصرف پادگان سنندج اقدام کردند که با مقاومت شدید شهید قرنی مواجه شد. پس از این جریان، تنش ها و مخالفت هایی ایجاد شد و گروهک ها با تبلیغات منفی سعی کردند که دولت موقت را وادار به برکناری رییس ستاد ارتش کنند. سرانجام مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در ۶ فروردین ۱۳۵۸، ایشان را از ریاست ستاد ارتش برکنار کرد. سپهبد قرنی در روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ در منزل خود توسط چند تروریست از گروهک ضاله فرقان به شهادت رسید.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص سپهبد شهید ولی الله قرنی صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهمْ

۰ نظر ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۰
همسفر شهدا

نحوه شهادت

شهید علی صیاد شیرازی روز شنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸ در حوالی خانهاش مورد سوء قصد عوامل تروریست قرار گرفت و به شهادت رسید.

 

ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح این روز که تیمسار صیاد شیرازی با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسی قرار گرفت و به شدت مجروح شد.

 

اهالی محل که از این حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بیمارستان فرهنگ انتقال دادند که متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشکان برای نجات وی بینتیجه بود و او در بیمارستان به شهادت رسید.

 

به گفته شاهدان مرد تروریست با پوشش لباس رفتگر در حوالی خانه شهید به کمین نشسته بود و تیمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست.

 

در این حال شهید صیاد که سوار بر خودرو تویوتای سفید رنگ خود بود مورد اصابت ۳ گلوله تروریست واقع شد. در پی این حادثه یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت.

 


ترور صیاد شیرازی در کارنامه تروریستی منافقین از جهات بسیاری قابل تعمق نشان میدهد. ادله ای که منافقین برای این ترور ارائه میکنند حاکی است که برای این عمل صرفنظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا میکند باید بهدنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت.

 

دلایل منافقین برای ترور سپهبد صیاد شیرازی در اطلاعیههای نظامیخود حول سه محور جمعبندی شده است؛ نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق، نقش وی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب سال ۵۷ و نقش وی در خنثی کردن عملیات موسوم به فروغ جاویدان که منافقین با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامیقرار دادند.

 

 

فرازی از پیام رهبر معظم انقلاب

 

امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیادشیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید.

این نه اولین و نه آخرین باری است که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمانهای بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته‏است، قرار می‏گیرد و دست‏خائن خودفروخته‏ای، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع میکند. او مانند دیگر مردان حق از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا روی دست داشتند.



سرزمین‏های داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خود گذشتگی او حفظ کرده است.

خطر مرگ کوچک‏تر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایت‏ها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم چون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص سپهبد شهید علی صیاد شیرازی صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم

 

۰ نظر ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۳۶
همسفر شهدا

شهید و دفاع مقدس

 

به دنبال شروع تهاجم سراسری و ناجوانمردانه عراق، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر ۹۲ زرهی اهواز حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنی های بنیصدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گستردهای را آغاز کرد. او به لحاظ احساس مسئولیت ویژهای که داشت در برخی مواقع در مناطق عملیاتی حاضر میشد و به سر و سامان دادن نیروها میپرداخت. در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط عراقیها، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید علمالهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید. در عملیات فتحالمبین نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید بقایی که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت همکاری کرد.  

 

 

مسئولیت یگان حفاظت

 

بعد از عملیات بیتالمقدس، از آنجا که جنگ، حالت فرسایشی به خود گرفت و تحرک جبههها کم شده بود، منافقین و ضدانقلاب در راستای اهداف استکبار جهانی، دست به ترور شخصیتها و افراد موثر نظام و حزبالهیها میزدند تا نظام را از داخل تضعیف کرده و عقبه جنگ رادچار تزلزل نمایند. ایشان به سپاه منطقه یک مامور گردید و مسئولیت مهم یگان حفاظت شخصیتها را در قم و استان مرکزی به عهده گرفت و با تدبیر و درایت خاص خود و بکارگیری برادران سپاه مخلص و جان برکف، به گونهای عمل کرد که در دوران تصدی فرماندهان ایشان در این مسئولیت، به لطف خدا هیچگونه ترور و سوءقصدی از جانب منافقین و ضدانقلاب در حوزه مسئولیتی او پیش نیامد. پس از یک سال و اندی کار و تلاش صادقانه در جهت حفظ سرمایه انسانی انقلاب، هنگامی که حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۲ طی فرمانی تاکید خاصی بر حضور افراد در جبههها نمودند، ایشان بیدرنگ طی نامهای به فرماندهی، گزارش مشروح فعالیتهای خود را منعکس و ضمن آن بدینگونه کسب تکلیف کرد: در شرایطی که مساله اصلی سپاه و طبعاً کشور، جنگ است، آیا ماندن و عدم همکاری با سپاه در جنگ نوعی راحتطلبی نیست؟ و ضمن آن، درخواست خود را باتوجه به تجربیاتی که در جنگ اندوخته بود، برای خدمت فعال و حضور در جبهه مطرح ساخت

 

 


راهاندازی دوره عالی مالک اشتر

 

پس از بازگشت مجدد به جبهه، مسئول راهاندازی دوره عالی مالک اشتر ویژه آموزش فرماندهان گردان گردید. این اقدام ضروری در جهت آشنایی هرچه بیشتر برادران عزیزی که در جنگ تجارب زیادی را کسب کرده و استعداد فرماندهی را داشتند توسط شهید دقایقی صورت گرفت. ایشان با دقت، یکایک آنها را شناسایی و انتخاب کرد تا ضمن آموزش به اصول و مبانی جنگ و آرایش و تاکتیکهای نظامی، افراد نخبه و توانمند را برای بکارگیری در مسئولیتهای فرماندهی معرفی کند. البته خود ایشان هم در این دوره شرکت کرد. در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت. بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان  ۱۳۶۳ به پایان رسانید.

پس از مدتی در لشکر ۱۷ علیابن ابیطالب(ع) در کنار شهید دلاور مهدی زینالدین قرار گرفت و در نظم بخشیدن و سازماندهی لشکر، یار دیرینه خود را کمک کرد وبا پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزندهای را به جبهه و جنگ ارائه کرد

 

 

راهاندازی تیپ مستقل بدر

 

هنگامی که ماموریت تیپ یاد شده به ایشان واگذار گردید همانگونه که شعار همیشگیاش در زندگی این بود که هیچوقت نباید آرامش خودمان را دره آرامش مادی بدانیم، برای عملی ساختن و تحقق آن، تلاشی شبانهروزی داشت و تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایهگذاری نماید. نیروهای رزمنده تیپ همه عاشق او بودند. او در قلوب یکایک آنان جا گرفته بود و آنها اسماعیل را از خودشان و جزو جامعه خودشان میدانستند و وجودش را نعمت الهی تلقی میکردند. او فقط از نظر تشکیلاتی فرمانده نبود، بلکه بر قلوب افراد فرماندهی میکرد. درحیطه مسئولیتی او نظارت بر نیروهای تحت فرماندهی امری بدیهی بود. از سرکشی به خانوادههای شهدا نیز غافل نبود

 

 

 

ویژگیهای اخلاقی

 

در مطالعه و بالابردن آگاهی و معلومات خود جدیت خاصی داشت و تا آخر عمر پربرکتش از تحصیل دانش باز نماند. ایشان با استفاده از فرصتی که برایش در قم و استان مرکزی پیش آمده بود، در کنار وظیفه حساس و مهم فرماندهی و حفاظت از شخصیتها و کادرهای انقلاب، به فراگیری ادبیات عرب، تفسیر،اخلاق و تاریخ اسلام پرداخت. انس با قرآن از شاخصترین خصوصیت او بود. حتی در اوج مشکلات و گرفتاریها از تلاوت قرآن نیز غافل نمیشد. از همسر محترم ایشان نقل شده که او سالی سه بار قرآن را ختم میکرد. روحیهای که بیش از هر خصیصه و صفت دیگر در تمامی مراحل زندگی بدان پایبند بود، پذیرش خطای خود بود. بدین معنی که اگر احساس میکرد که با فعل و حرکت خود در رابطه با فردی دچار خطا شده، هرچند که از نظر مسئولیت و شرایط سنی از طرف مقابل خود بالاتر بود، در صدد اعتراف به خطا بر میآمد و از آن فرد پوزش میطلبید. با افراد مختلف و خطاکار بشدت برخورد میکرد و همیشه رعایت جوانب شرعی را در تنبیهات و برخوردها متذکر میشد. تواضع و فروتنی او به نقل از همرزمانش چنان مشهود بود که مثل یک بسیجی و یک رزمنده عادی در چادرها زندگی میکرد. در کارها به آنان کمک میکرد و در برخوردهایش خیلیها تصور نمیکردند او فرمانده یگان باشد. در اولین برخورد با او، صفت تواضع زودتر از صفات دیگر جلوهگر میشد. رزمندگان اسلام او را الگوی واقعی یک انسان مجاهد و وارسته میدانستند. با همه مسئولیتهای سنگین و دشواری که برعهده داشت هیچگاه در چهرهاش آثاری از خستگی یا کسالت ظاهر نبود. لبخند مداوم او در مقابله با سختیها برای همه نیروها درس بود.

 

 

نحوه شهادت و فرازی از وصیت نامه

 

این شهید بزرگوار در عملیات عاشورا و قدس ۴ و همچنین کربلای ۲، ۴ و ۵ در سمت فرماندهی تیپ خالصانه انجام وظیفه نمود و یگان او جزو یگانهای موثری بود که در موفقیت رزمندگان اسلام نقش چشمگیری داشت. بالاخره هنگامی که در عملیات کربلای ۵ برای انجام ماموریت شناسایی، با یک دستگاه موتور سیکلت عازم محور بود در مسیر راه مورد اصابت بمباران هواپیماهای رژیم متجاوز عراق قرار گرفته و به لقای حق میشتابد و در اوج اخلاص و ایثار، با نوشیدن شربت شهادت روح تشنه خود را سیراب میکند.

 

فرازی  از وصیتنامه

 

برای شما آرزوی صبر و استقامت و پیگیری اهداف اسلامی را دارم. انشاءالله بتوانید با کار و فعالیت، خود را بیش از پیش وقف راه خدا و اسلام کنید. پیش بردن اسلام در جهان ، جهانی که پر از فسق و فجور و خیانت ابرقدرتهاست. تلاش و ایثار میخواهد. در راه امام حسین (ع) ، حضرت سیدالشهداء (ع) ، رفتن، حسینی شدن را میخواهد. ان شاء الله در پیروی از راه امام امت خمینی عزیز (ره) که همان راه خدا، قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است، موفق باشید.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص سردار سرلشکر پاسدار شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر  ۹ بدر صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهمْ


۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۵
همسفر شهدا