به جبهه بشتابید که جبههها، جاى خودسازى است. شهید محمد میرى ************************* اما این که به جبهه آمدم، زیرا باور داشتم به این مطالب که در جبههها پاکى وجود دارد. و خصلت آن پاک کنندگى است. عناصر مخلص همه در این مکان جمعاند. و فضاى دیگرى وجود دارد، که در آن چیزى نیست که انسان بخواهد بوسیله ى آن هواهاى خود را ارضاء کند. سراسر خلوص و پاکى است. شهید ابوالفضل طیبى ************************* از روزى که وارد جبهه شدهام، عدهاى از دوستان که همیشه با همدیگر بوده ایم از من زودتر به لحظات پیوستند. و من اینک احساس تنهایى و غریبى مىکنم. دلم تنگ است. و از طرفى هم دلم مىسوزد. مىسوزد از این که فریادم به تمام جهان نمىرسد. که فریاد برآورده، بگویم دنیا در مقابل عالم آخرت، یک ثانیه بیش نیست. و یا در مقابل یک دریا یک قطره است. شهید محمود محمودى ************************* مگر ما آمده ایم که در سنگر بنشینیم و استراحت کنیم؟ ما آمدهایم جلوِ دشمن را بگیریم. شهید ابراهیم اسپکى ************************* جبهه دانشگاه اسلامى است. که بندگان خدا در آن جا بیشتر به خدا نزدیکتر مىشوند. و هواهاى نفس را زیر پا مىگذراند. و بیشتر با خدا در تماس هستند. شهید حسن نصرآبادى ************************* غصهى درس را نخورید، در دانشگاه کربلا من درس خوبى را یاد گرفته ام. شهید محمد آزاد ************************* خدا مرا خواهد بخشید. و باخلوص و صداقتى که در جبهه وجود دارد امکان شهادت به وجود مىآید. شهید سیدمهدى رضوى ************************* اگر ما در جبهه نمانیم و به جبهه نرویم، نمىتوانیم خود را در جبهه، که دانشگاه خودسازى است وارد کنیم. و ما هستیم که در آن مکان باید خود را بسازیم. شهید حبیب ا... زنگویى ************************* جبهه، جایگاهى است که انسان بین خود و خداى خویش مانعى احساس نمىکند و جبهه است که انسان در آنجا، درس ایثار و از خودگذشتگى مىآموزد و به خدا نزدیکتر مىشود. شهید جواد ناظرى ************************* ملت شهیدپرور! جبههها را فراموش نکنید که در جبهه بیشتر با خدا و اسلام آشنا مىشوید و در جبهه ها نور خدا و اسلام است. در جبهه مىتوانید خودتان را بسازید. شهید غلامرضا محمدى بمرود ************************* برادران! ناز و نعمت مادى را رها سازید. و ناز و نعمت معنوى را بچسبید، که این ناز و نعمت معنوى، فقط در جبهه ها وجود دارد. شهید حسین دباغ ************************* پدر جان من نمىدانستم که دانشگاه جبهه این طور خوب است. خوشحالم که این دانشگاه مرا به عنوان دانشجو پذیرفته است. و امیدوارم دانشجوى خوبى باشم و به انقلاب اسلامى بتوانم بیشتر خدمت کنم. شهید حبیب ا... رضایى ************************* به امید آن روز که با مجاهدتها و شکست دشمنان اسلام و پیروزى نهایى رزمندگان عزیز، با پیکرى خونین در حال نبرد با دشمنان اسلام و قرآن به خداى خویش بپیوندم. چون خدا دوست دارد که بندگان خالص و فداکار خویش را در چنان حالتی ببینید. و خوش به حال آن عزیزانى که سالها در راه محبوب خویش در هواى گرم تابستان و سرد زمستان در سراسر کربلاهاى ایران زمین، از جنوب تا غرب و شمال غرب، عرق ریختند و نهایتاً شایستگى آن را پیدا کردند که حسین وار به مقام عندرب برسند. شهید غلامرضا شریفى پناه ************************* جبهه اى که سراسر ایثار و فداکارى است، دانشجوى خوب تربیت مىکند و تحویل جامعه مىدهد. جبهه اى که خیلى از جوانهاى کوچه و بازار را به اسلام آشنا کرد و آنان را از منجلاب فساد رهاند به اسلام حقیقى على(ع) آشنا کرد، اسلامى که براى آن خونهاى بسیارى ریخته شد، تا به امت خمینى رسید. اسلامى که به وسیله خون بارور شده. و خونهاى شهدا این اسلام را آبیارى کرده و حال خداوند تبارک و تعالى این بندۀ گناهکارش را مورد لطف و کرمش قرار داد و به فیض شهادت رساند. شهید علیرضا مالکى ********************** و اینک در سنگر، کنار چراغ فانوس و در کنار دیگر برادران که بعد از دعاى کمیل به خواب فرو رفته و تعدادى در گوشه و کنار سنگر و در کنار چراغ فانوس، مشغول نوشتن وصیتنامه هستند، چون امشب وسط دعاى کمیل بود که خبر دادن از قرارگاه نجف اشرف، آماده باش داده شد و دستور حمله نیز صادر شده که برادر حسین عسکرزاده که معاون گردان ولى الله بود، خبر داد: برادران همدیگر را در آغوش بگیرید و ناله کنید. گریه کنید و از هم دیگر حلال بودن طلب کنید و بعد از این خبر که همهى برادران خوشحال بودند، برادر عسگرزاده نوحه خواند. شهید حجت الله توسلى
********************** غسل شهادت کردهام و آمادهام براى جنگ در راه خدا و فدا شدن در راه او و براى او و سر خود را در کف و جان خود را در دست گرفته، در انتظار رسیدن لحظهى موعود، ساعت شمارى کرده تا به پیشگاه حق تقدیم کنم تا شاید به این وسیله بتوانم رضایت خداى جهانیان را برانگیزم و این بندهى ناچیز خود را از عذاب بزرگ قیامت در امان بدارد و مورد شفاعت پیامبر و آلش قرار دهد. شهید رجبعلى نجفى |
آرى دوستان! جبهه را دریابید؛ به جبهه بروید، دانشگاه واقعى آنجاست. من در دانشگاه امام حسین(ع) درس مىخوانم و تا نتیجه ى قبولى نگیرم به طرف باز نمىگردم. شهید محمد میرابطرقی طرقى
**********************
پدر عزیزم! من با اجازهى شما مىروم به قتلگاه کردستان و به کربلاى ارومیه، یعنى آن جایى که سرهاى برادران ما را از تن جدا مىکنند و دستهاى برادران ما را از بدن جدا مىکنند. آنجایى که برادران ما را مانند گل پرپر مىکنند و مانند گرگى درنده، این جانبازان ما را به خاک و خون مىکشند. پدرجان! ناراحت نباشید پس باید خوشحال باشید. شهید رسول نیازى
**********************
جبهه، یکى از آماده ترین و بلندترین سکوها براى معراج و پرواز انسان به ملکوت اعلى است. شهید احمد معلمى
**********************
مىشنوم که از دشت نینوا هنوز فریاد رزمندگان راه خدا به گوش مىرسد. و فریادپاکشان قله هاى رفیع آزادى را در مىنوردد. شهید على حجازى
**********************
هم اکنون در زیر صداى مهیب گلوله هاو شلیک توپها که از دیشب سکوت را در هم شکسته است، در سنگرى در میان بیابانهاى پر از لالهى خوزستان نشستهام و به فکر حملهى نهایى و سرنوشت ساز لشکریان اسلام که در چند روز آینده شروع خواهد شد، هستم و تصمیم گرفته ام که چند سطرى به عنوان وصیت نامه، بر روى کاغذ بیاورم. شهید یوسف محصل بیرجندى
**********************
اکنون در جبهه ى حق علیه باطل، با غرش و شادى توپها و پاى کوبى رگبار مسلسلها... و در زیر پایش نقلهاى سرخین، به طرف عروس شهادت بدرقه ام خواهند کرد و در سنگر حق علیه باطل، عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید. شهید مصطفى آزاده
**********************
در جبهه هاى نور علیه ظلمت که معراج انسانهاى مخلص و مؤمن و ایثارگر است و کلاس درس و مدرسهاى جهت عشق به خدا و اسلام به شمار مىرود و کشتى نجات دهنده از ظلمت و گمراهى هستند به سوى ساحل نور و ایمان و البته توفیق حضور در این میدانها و جبهه ها نصیبم شد و از نزدیک، شاهد رشادتها و جانبازى ها و ایثارگرى ها و از خودگذشتگى جوانان مخلص و کم نظیر بودم. شهید حسن آقاسىزاده
**********************
شب حمله است، شبى است که حمله اى را با نام کربلا می خواهیم به امید حق... و با فرماندهى امام زمان (عج) شروع کنیم. در این حمله، حتماًجهت گشایش راه، خون لازم داریم... و اکنون شاید خون من هم قابل آن باشد تا قطرهاى از رود خروشان این راه باشد. امیدوارم که شهادت من، شما را در راه اسلام و درراه اطاعت از رهبرى حسین زمان، امام خمینى مقاوم نماید. شهید مجید حجتى
**********************
عروسى من در جبهه، عروسى من، شهادت است. صداى غرش گلوله، توپ، خمپاره، عقد مرا خواهند خواند. با پوششى از خون گرم و سرخ، خود را براى معشوقم - الله تعالى- آرایش خواهم کرد. در غلغله ى شادى مسلسلها و بارش نقل سربى در حجله ى سنگر، عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید. عروس من شهادت و نام فرزندم آزادى ومن از اینجا فرزندم آزادى را به شما مىسپارم که از آن محافظت کنید. شهید على اصغر خسروى
**********************
جبهه، بهترین محل براى آزمایش و پس دادن امانت است و این را بدانید وقتى انسان مىخواهد با خدا معامله کند، باید بهترین چیزى را که دارد، تقدیم کند. شهید ابراهیم آموزگار
**********************
اکنون که من شربت شهادت را مىنوشم و به شهادت مىرسم، نمىدانم با چه زبانى اینجا را توصیف کنم. وقتى با این برادران رزمنده صحبت می شود، می بینم بعضى برادرشان شهید یا مفقود است و ایشان سلاح آنان را به دوش می کشند وفقط باید انسان اینها را در جبهه ببیند و درس بگیرد. شهید غلامرضا کارکرده
**********************
این لطف خداوند بود که نصیب این بنده ى حقیر شد که واقعاً اگر عشق است، در جبهه ها است، اگر ایمان است، در جبهه ها است و اگر دعا و معنویات است، در جبهه است و اگر صفا و صمیمیت و اخلاص است در جبهه ها است. شهید محمد رضا پلنگى
**********************
اکنون که در آستانهى اعزام به جبهه هستم، خیلى خوشحالم که شاید بتوانم گامى کوچک و ناچیز بردارم. شهید علیرضا بهرامى
**********************
در جبهه ها، ناله هاى شبانگاه، سجده هاى طولانى همراه با زمزمه و ناله و اشک، نمازهاى شب، دعاها و مناجاتها و توسلها، همه گویاى حقیقتاند. شهید محمود اردکانى
**********************
آرى براى کسى که در آتش درد و غم مىسوزد، سوختن، حیات اوست. البته مىبخشید از این که من اینها را گفتم، چون خودتان معلم و پرورش دهندهى ما بودید و خود بهتر مىدانید. شاید یکى از علل آمدن من به جبهه همین بود که نخواستم خودم را فداى خودخواهى و خود بینىهاى بعضى بکنم و با آمدن به جبهه، از لجنزارى که بعضى از سودجویان و فرصت طلبان در شهر درست کرده بودند و زندگى را در خوب خوردن و خوب زندگى کردن مىدیدند، بیرون آمدم و در محیطى الهى و خدایى قرار گرفتم که دیگر کسى براى مقام و منصب کار نمىکند و معیار برترى، همان (ان اکرمکم عندا... أتقیکم کم) از نامه هاى شهید علیرضا عاصمى
**********************
به خدا قسم هر
طرفى را که مىنگرم، دانش آموزانند که قلمشان، کلاشینکف است و جوهرشان، خونشان و
دفترشان، زمین سرخ کربلا است. شهید یوسف براهنى فر
**********************
آرى یارانمان رفتند و تنهایمان گذاشتند؛ این پرستوهاى عاشق پرواز ... این دلاوران،
همراه با شفق رفتند و به نور مطلق پیوستند تا طلوع فجر را بر قلهى گیتى نمایان
سازند. اگرچه سوختند، خود گواهى بر صداقتشان داشتند و ماندن، در این میان، چه درد
عظیمى است. ماندن، با قلبى پردرد و با چشمى پر خون، نظاره گر شهادت یک یک حسینها و حمزهها و
عباسها و گویى که پشتمان را شکستهاند. زنجیرهاى اسارت درد بر دست و پایمان بسته،
غم بر سینههایمان نشسته و ما نگران فرداى خویشم. خدایا! تو مىدانى که ما از
نبودن این یارانمان در رنج نیستیم، چرا که از هستى خویش در رنجیم و زخم ماندن را
بر پیکرهامان تجربه مىکنیم، زیرا که مىدانیم در واقع، آنها زنده اند و ما زندگان، مرده ایم. شهید غلامعلى نورى
امشب، به دستور فرماندهان عزیز و با نام الله، حمله ى خود را بر دشمن زبون اسلام و قرآن آغاز مىکنیم و همواره از خداى خود مىخواهیم نصرت هر چه بیشترى به اسلام و قرآنش عطا بفرماید و ما یقین داریم این ما نیستیم که دشمن را به روزگار سیاه کشانده ایم، بلکه ما وسیله بودیم و نه بیشتر و پیروزى را خدا به ما مىدهد به کمک امدادهاى غیبى خود و ما به امید خدایش مىرویم و فقط به الله تکیه مىکنیم و بس و هیچ هوایى انشاءالله به دل راه نخواهیم داد. شهید رجبعلى نجفى
**********************
گاهى نسبت به بعضى از برادران، غطبه مىخورم از باب طلبیدن شهادت از خدا و مىگویم واقعاً اینها همان سربازارن صدر اسلام هستند به قول امام. برادران ساعت شمارى مىکنند که کى حمله فرا مىرسد؟ گاهى فکر مىکنم چقدر دیر مىگذرد. امروز، جمعى از برادران، گردآمده اند و آماده ى فروختن جان به خدا هستند و گروهى امشب به دیدار خدا و دیدار حسین(ع) مىشتابند و گروهى با امام زمان(عج) ملاقات مىکنند.
چهره هاى این برادران سراپا نور و معنویت است و انسان، مشتاق نگاه کردن به آنهاست، چون چهره هاى بعضى از آنها امشب براى خدا خونین مىشود و سراپاى پیکرشان، غرق به خون خواهد گذشت.
پس از انتظارهاى زیاد و براى رسیدن به فیض شهادت، امشب شب موعود است و خداوند انشاءالله به این بندهى حقیر، منت خواهد گذاشت و جانم را خریدار خواهد بود.دعا مىکنم خدا قلب همه ى رزمندگان راهت را در مصاف با دشمنان دینت ثابت قدم بدار و توفیق ده هیچگونه تزلزلى در دل آنها ایجاد نشود. آرى، در اینجا با کسانى برخورد مىکنم که در دعاهایشان، از خداى خود طلب شهادت مىکنند و همواره در انتظار لقاى پروردگار هستند. اکنون که مشغول نوشتن هستم، لحظاتى پراکنده، هواپیماهاى دشمن برفراز آسمان، بمبهاى شیطانى خود را روى منطقه مىریزند. شهید رجبعلى نجفى
**********************
خدایا: تو را به خون کلیه شهیدانی که به دست شیاطین به شهادت رسیدن و هر کدام همچون دانه گندم که در زمین مرگ را بر خود قبول کردن و تعداد بیشتری دانه به وجود آوردند همچون تمامی شهیدانی که بعد از شهادت چون سیل خروش حرکت می کند، تا در این دانشگاه بزرگ انتخابی خود را در معرض نمایش قرار دهند. اسلام را در تمام کشورها پیروز بگردان. شما سعی کنید حتی المقدور در این جنگ که از ساعت ها و زمان های کمیاب روزگار است شرکت کنید.شهید ابوالقاسم فضلی
**********************
بار خدایا، تو را سپاس می گوییم که این همه نعمات را به ما ارزانی داشتی و این همه نعمت. رئوف و مهربان هستی خدا در همه حال بر ما با محبت و عطوفت حکم فرما باش که شاید ما طاقت اجرای عدل تو را نداشته باشیم و تو را سپاس می گوییم که به ما توفیق آمدن به جبهه این دانشگاه انسان سازی را دادی و خدایا به ما توفیق خدمت در راه اسلام و جهاد با کافران را عنایت فرما و اگر ما در این جا آن طور که باید عمل کردیم نکردیم و خودساخته نشدیم. خدایا تو ما را ببخش، پیام من به رهبر زمانم و امت حزب الله این است که، لحظه ای غفلت نورزند، چرا که دشمنان اسلام امروز کمر همت بسته اند تا اسلام را که رهایی دهنده و نجات دهندۀ مستضعفان است از میان بردارند. میخواهم به جبههها بیایند و آن وظیفه خطیر خود را به انجام رسانند و همواره در صحنه ها حضور مداوم داشته باشند و امام را تنها نگذارند و در این برهه از زمان که اسلام در برابر خطر ابرقدرتهای شیطانی قرار گرفته اند یاری نمایند. شهید سیدهاشم واحدالعینموسوی
**********************
همه باید این اصل را بدانیم که صبر و مقاومت بزرگان دین و مجاهدین فی سبیل الله در گذرگاه های حساس تاریخ در درگیری با مستکبرین خائن حفظ موجودیت مکتب و توسعه اسلام بوده است. بنابراین خانواده های عزیز بگذارید فرزندانتان افتخارتان باشند نه مایه ذلت و خواری شما، بگذارید در جبهه در مصاف با دشمن ضمیر فرزندانتان منور به نور ایمان گردد و اگر تا به حال همانند خاک طلایی بوده اند که قابل شناخت نبوده اند با پی بردن به خود و وجود و درون و اصل خود را نمایان گردانند و هرگز فکر نکنید با رفتن آنها از بین می روند و با ماندن باقی می مانند. همه چیز به دست خداست و اگر چنین اوهامی در ذهن دارید به دور ریزید که خدا را و عظمت او را درک نکرده اید. شهید سیدسیروسیگانه
**********************
گرچه من ناچیزتر از آنم که به شهادت برسم یا که یک رزمنده قلمداد شوم. زیرا جبهه همچون دانشگاه است که انسان با امدادهاى غیبىاش آموزش مىبیند و هر کسى نمىتواند به این جا بیاید، مىخواهم حقیقت را بگویم، آن چه من از جنگ آموختم که کربلا، چون دانشگاه است و ایران چون صفحه ى سفید کاغذى، خون و روده و رگم همچون جوهر و آموزگارم حسین(ع) و شهادت فارغ التحصیلى ام است. شهید سیدجلیل حاتمى
**********************
خمپاره، رگبار و مسلسل و غرش تانک و آتش توپخانه و مزدوران صف اندر، صف، سنگر به سنگر و قدم به قدم به کمین نشسته و به سوى جبهه ها مىتازند، عجیب که شهادت مرز آتش و خاک، دشمنى و دوست نمىشناسد، بر دوست سبقت مىگیرد و بر دشمن یورش، دیگر فکر ابزارگراى شرق و غرب از محاسبه مىایستد. شهید محمدحسین خردمندى
**********************
پدر و مادرم من در جبهه کمک و همت مردم را با تمام وجود مىبینم، که اگر کمک آنها نبود این جا نه آبى، نه لباسى و نه جنگى، بود در این صحراى جنگ تماماً محرومان و زجرکشیدگان، قیام کنندگان و یاران صدیق امام و نسل جوان پیروز و زنده دل مىباشند و بى امان به هواى شهادت و عشق و ایمان به جبهه سرازیر مىشوند و دشمن را به هراس مىافکنند. شهید محمدحسین خردمندى
**********************
از روزى که پا به جبهه گذاشته ام با چهره هاى نورانى و جذاب زیادى آشنا شدم که همه را از خودم مخلص تر و با ایمانتر مىدیدم. که واقعاً خداى خویش را شناخته و از دنیا دل بریده بودند و حس مىکردم با دیدن آنها هر انسانى به یاد بهشت مىافتد. زیرا همیشه خالصانه و خوش برخورد هستند و معنویت تازهاى دارند که روح انسان را تازه مىکند. شهید جواد ابراهیمى
من دست از جهان شسته ام و براى ملاقات خداوند به کربلاى خوزستان آمده ام، خدایا! از تو مىخواهم که، مرا با اصحاب حسین(ع) محشور کنى. آرزو دارم که، بر خاک داغ خوزستان در خون خود بغلطم و به یاد عاشوراى حسینى خود را در قدم مقدسش بیفکنم. شهید حسن پارسا
**********************
آیا کسى به خود اجازه مىدهد که با چشم خود ببیند که جنایت کاران و متجاوزان دست به سوى اسلامش، شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودى آن را داشته باشند و سکوت اختیار کند. من اکنون مىروم که با خدایم ملاقات کنم، مىروم تا آتشى را که در درونم مشتعل شده خاموش نمایم، من هم اکنون به سوى سنگر خالى هم رزمم به سوى لانه با صفاى جبهه و جنگ پرواز مىکنم که دشمن بداند، هیچ وقت سنگرها خالى نمىماند.شهید احمد ولى پور
**********************
على جان، جایت بسیار خالى است. این مکان، مکانى است عرفانى، این جا، جایگاه عاشقان به الّله است.شهید محمدرضا فدوى
**********************
معنویت حاکم بر جبهه ها را حفظ و از رزمندگان مىخواهم که آن معنویت را با خود به پشت جبهه ها بیاورند، تا ایران را سراسر به دانشگاه کربلا مبدل سازیم. شهید پرویز محمدى
**********************
من همانند، هزاران عاشق دیگر به دیار عاشقان به دانشگاه تزکیه و به محل اجتماع عاشقان به معبود آمده ام. تا خداوند عنایتى فرماید و با دیگر شهیدان مرا محشور کند. آرى، من به این مکان آمده ام تا از این دنیاى پرتنگ جدا شده و به معشوق بپیوندم. این جا، مکانى است که براى آزادیش قدم به قدمش، به خون گلهاى این دیار آغشته گشته. شهید نریمان حمیدى زاده
**********************
اما دخترم، که آرزویت دیدن مهر و محبت پدر بود. ولى هنوز حرفهاى او را متوجه نمىشدى، این نعمت الهى بى بهره شده اى، با الگو قرار دادن حضرت سکینه رهرو خوبى براى رهبر انقلاب باش و بدان که اسلحه فرزند پدرت و حجله سنگرش و تیر و ترکش نقل و نبات و شهادت عروسش مىباشد. شهید انوشیروان رضایى فاضلى
**********************
من عاشقانه به سوى جبهه رفتم و این براى چندمین بار است. به دانشگاهى که درسش ایثار مىباشد شرکت کرده ام، اما در این دانشگاه رفوزه شده ام. چون خداوند گلچین مىکند و خوبان را مىبرد و شهادت نصیب من نمىشود. شهید محمد رحیمى
**********************
مادرم، مهربانم، عروسم اسلحه ام بود. و حجله ام سنگرم و گلوله هاى سربى شیرینى هایى بود که بر سرم مىریخت و ماه عسلم را به کربلا سفر مىکنم. شهید رحمت الله برات پور
**********************
خدا هر چه بخواهد همان مىشود و زندگى واقعى در همین سنگرهاست، از همین نمازهایى است که در سنگرها برپا مىشود و انسانهاى پاک و واقعى که مدتها دنبالشان بودم در اینجا هستند. خداوند لطف کرده و نور و رحمتش را بر من حقیر تابانده، نورى که در تاریکى حسرت یک شعله آتش را مىکشد. پر نور گشته ام الحمدالّله. راستى چه زیباست، عشق بین انسان با خدا. شهید غلامعلى احسانى
**********************
این جبهه را، خداوند قرار داده است، تا جوانان بیایند و گناهانشان را از دوش خود بردارند. شهید عبدالعلى رستگار کلاته
**********************
من از سرزمینى مىنویسم که مردمان آن نماز شب به پا مىدارند و کارى جز گرفتن حق مظلوم از یزیدیان و ظالمان ندارند و هیچ چیز به اندازه تقوى و دیندارى ندارند و دنیا برایشان به اندازهى ارزنى ارزش ندارد. شهید احمد احمدیان
**********************
جبهه، بهترین محل براى آزمایش و پس دادن امانت است و این را بدانید، وقتى انسان مىخواهد با خدا معامله کند، بهترین چیز را تقدیم مىکند. شهید ابراهیم آموزگار
**********************
امروز اسلام به شما احتیاج دارد، نه این که بگویم همه بیایید جبهه، ما مىگوییم در هر کجا هستید جلوى باطل را بگیرید و احیاى حق کنید، همانجا هم جبهه است. شهید جمشید نامور
**********************
مادرم، من با تمام قواى خود مىجنگم. من گرمى آفتاب تابستان، باد سرد پاییز، برف و باران سنگین زمستان را در جنگ و جبهه تحمل مىکنم و خود را فداى اسلام و میهنم مىکنم. و مادر من از جبهه و جنگ نمىگریزم، زیرا نمىخواهم مایه سرافکندگى تو باشم. شهید حسن پارسایى
**********************
جبهه، یک نوع دانشگاه خودسازى است. که در این جا آدم خود ساخته مىشود و به سوى خانواده اش مىشتابد و آنها را هم به طرف انقلاب سوق مىدهد. شهید امیر امیرى
**********************
همسرم، چند روز قبل به میدان انتخاب رفتم، جایى که باید انتخاب کرد که با چه کسى مىخواهى معامله کنى و من با توجه به آن که در ظرف چند سالى که خدایم را که رَب و همه چیزم هست را شناختم و در مدت شناختم و تو به، به درگاهش و سجده کردن در این میدان، در این عرصه تجارتم را سودمندترین تجارت یافتم، آن هم شهادت است. شهید محمود عوضپور
**********************
من براى خودسازى و مبارزه با نفس خویش به اینجا آمده ام، تا در این مکان مقدس خود را از آنچه غیر خداست برهانم و خود را براى پیوستن به خدا مهیا سازم. شهید حبیب ا... عربى
**********************
در این خط ایثار و فداکارى از رزمندگان اسلام زیاد دیده مىشوند از همه مهمتر این که شبها لحظهاى چشم بر هم نمىبندند و نیمه هاى شب بر روى خاک مىافتند و مناجات به درگاه خدا مىکنند. شهید احمد دل آرا
**********************
حضور در جبهه اسلام، در این دانشگاه عملى معنویت و ایثار به من حقیر داد. تا بتوانم دِین خود را نسبت به اسلام و مسلمین انجام دهم، و به عنوان یک خادم و سرباز به مملکت اسلامیم خدمت کنم چون هر لحظه امکان دارد که از این دنیاى فانى چشم فرو بندم. دولت عابدى