همسفر شهدا

همسفر شهدا ، زنده یاد سید علیرضا مصطفوی

همسفر شهدا

همسفر شهدا ، زنده یاد سید علیرضا مصطفوی

همسفر شهدا

فعال فرهنگی ، طلبه بسیجی ، ذاکر اهل بیت (ع) ، پرپر شده راهیان نور و همسفر شهدا
زنده یاد "سید علیرضا مصطفوی"

سید علیرضا مصطفوی در هفدهم تیرماه سال ۱۳۶۶ مصادف با میلاد حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) در خانواده مذهبی و در محله میدان آیت الله سعیدی (غیاثی) دیده به جهان گشود. مراحل رشد را به همراه آموزه های دینی سپری کرد. پس از جذب در بسیج مسجد موسی ابن جعفر (ع ) ابتدا کانون نوجوانان شهید آوینی و هیئت رهروان شهدا را تاسیس نمود و سپس مسئول فرهنگی بسیج شد و با جذب نوجوانان محله کار فرهنگی را آغاز نمود.
در نهایت در تابستان سال ۱۳۸۸ به دلیل سفر به مناطق عملیاتی دفاع مقدس آسمانی شد.
در این رابطه گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی پس از مصاحبه با خانواده و دوستان و همراهانش ، کتابی با عنوان «همسفر شهدا» تهیه و در سرتاسر کشور توزیع نمودند.

پس از مطلع شدن رهبر معظم انقلاب از زندگینامه وی ، ایشان پیام زیر را به همراه یک جلد قرآن کلام الله مجید به خانواده وی اهدا نمودند.

«خداوند سکینه و سلام بر قلب این مادر دلسوخته و رحمت بی منتها بر قلب آن جوان صالح عطا فرماید»

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاسی» ثبت شده است

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

 

سردار شهید غلامعلی پیچک

 

فرمانده سپاه غرب کشور

 

تولد : ۱۳۳۸/۷/۸ - تهران

شهادت : ۱۳۶۰/۹/۲۰ - گیلانغرب

آرامگاه : تهران ، گلزار شهدای بهشت زهرا (س)


غلامعلی پیچک سال ۱۳۳۸، در تهران متولد شد. پدرش کارمندی متوسط و آبرومند بود و در تربیت دینی فرزند،از هیچ کوششی دریغ نکرد. غلامعلی در سن پنج سالگی پای در راه مدرسه گذاشت.

غلامعلی با موفقیت و نمره‌های عالی، دوره ابتدایی را به پایان برد و هر سال شاگرد ممتاز شد. وارد دبیرستان شد و به تحصیل ادامه داد و در سن 16 سالگی با بهترین معدل،مدرک دیپلم را دریافت کرد و همان سال در کنکور و رشته انرژی اتمی وارد دانشگاه شد. در دانشگاه به خاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق گرفت ولی از پذیرفتن بورس سرباز زد و تحصیل در داخل کشور را به خارج ترجیح داد.

 


غلامعلی، همزمان با تحصیل در دانشگاه، از کسب معارف دینی غفلت نورزید و به آموختن و یاد دادن به دیگران پرداخت. او « جامع‌المقدمات» را به خوبی یاد گرفت و برای دوستان و همسالان آموزش داد.

از 10 سالگی در انجام فرائض دینی مقید و از شروع تکلیف، مقلد حضرت امام (س) شده بود.

پس از ورود به دانشگاه و آشنایی با تعدادی دانشجوی مسلمان و مبارز، جدی‌تر از گذشته وارد جریان‌های سیاسی شد و خیلی سریع نسبت به مسائل سیاسی داخلی اطلاعات کسب کرد و رژیم شاه را رژیمی فاسد و ظالم یافت و از این رو، مصمم‌تر از پیش، وارد مبارزات سیاسی شد.

از آن پس تحت مراقبت و تعقیب عوامل ساواک قرار گرفت. او طی فعالیتهای خود، مبارزات خود را گسترش داد.

اکبر حمزه‌ای از همرزمان پیچک می‌گوید: یک روز در کتابخانه شخصی غلامعلی، دنبال کتابی می‌گشتم، دیدم لای یک کتاب،یک کلت جاسازی شده است.تازه فهمیدم که در مبارزات مسلحانه نیز دست داشته است.

 


پس از شهادت پیچک متوجه شدیم که او در سن 15 سالگی طرح ترور خسروداد را کشید بعد مساله را با نماینده حضرت امام در میان گذاشت که ایشان اجازه ندادند و او دوستانش را مجاب کرد که از ترور خسروداد صرف نظر کنند.

با اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی، غلامعلی با دلگرمی و امید بیشتر، به روشنگری و هدایت مردم پرداخت و با ارائه تحلیل‌های خوب سیاسی، مفاسد و وابستگی رژیم شاه را افشا کرد و بویژه قشر جوان را به مبارزه علیه نظام ستمشاهی ترغیب کرد. با ارتباطی که با برخی روحانیون برجسته داشت، اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) را چاپ، تکثیر و در اختیار دیگران گذاشت.

با تجاوز رژیم عراق به ایران و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی، پیچک عازم جبهه‌های نبرد شد. از آن جا که لیاقت و شجاعت او در درگیری‌های کردستان به فرماندهان محرز بود، به عنوان فرمانده محور غرب کشور منصوب شد. پیچک توان بالای نظامی خود را در این محور به منصه ظهور رساند و با ارائه طرح‌های دقیق و واقع‌بینانه نظامی،حیرت نیروهای سپاه و ارتش را برانگیخت. به رغم سن کم ، از ذهنی نقاد و خلاق برخوردار بود و از این رو موفق شد بهترین طرح‌های عملیاتی را با توجه به شناسایی منطقه ارائه و اجرا کند. او اغلب شناسایی‌ها را خودش انجام می‌داد و تا عمق بیش از 30 کیلومتر، در پشت جبهه دشمن نفوذ می‌کرد. با اجرای عملیات‌های موفق در محور غرب، کم کم شهرت و آوازه‌اش در غرب پیچد. توانمندی نظامی و قامت خاص پیچک از او شخصیتی دوست داشتنی و در عین حال پر از ابهت ساخت

 


پیچک اهل تقوا و ورع بود و در انجام فرائض دینی،تقید و تعبد خاصی داشت.همانگونه که اشارت رفت،از سن 10 سالگی به نماز ایستاد.پس از انقلاب،نماز شبش ترک نشد. در نماز آن چنان حضور می‌یافت که خارج از خود را فراموش می‌کرد.

اهل مطالعه و کتاب بود. در عین اشتغال به کارهای نظامی،از فعالیت‌های فرهنگی غافل نمی‌شد. سخنرانی‌هایش مشهور بود. در اخلاق و رفتار الگوی دیگران بود. شهامت و شجاعتش کم نظیر بود.به حضرت امام خمینی(ره) عشق می‌ورزید و تابع و مرید معظم له بود. در انجام هرکاری تنها جلب رضای خدا را در نظر می‌گرفت و هرگز ریا به اخلاص او نفوذ نکرد.

پیچک در عملیات مطلع‌الفجر در نوک پیکان گردان وارد نبرد علیه دشمن شد و در منطقه « قاسم‌آباد» واقع در ارتفاعات « برآفتاب » با نیروهای دشمن تن به تن درگیرشد. نزدیک ظهر روز 22 آذرماه 1360 بر اثر اصابت گلوله به گلو و سینه‌اش به شهادت رسید.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص سردار شهید غلامعلی پیچک صلوات

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم

 

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۱:۲۶
همسفر شهدا

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 

سردار  شهید یوسف کابلی


فرمانده تیپ ذوالفقار

 


تولد : 1335/8/29 - تهران

شهادت : 1365/11/18 - شلمچه، عملیات کربلای 5

آرامگاه : تهران ، گلزار شهدای بهشت زهرا (س)


دوران تحصیل

شهید سید یوسف کابلی در سال ۱۳۳۵ در یک خانواده مذهبی در تهران زاده شد. او با آموزهها و احساسات دینی پرورش یافت. پیش از ورود به مدرسه ، بیشتر سوره های کوچک قرآن را حفظ بود . در ۷ سالگی به دبستان رفت و از ۸ سالگی، همراه پدرش به نماز ایستاد. او در دوره تحصیل ابتدائی شاگرد ممتاز مدرسه بود.

سید یوسف ، دوره ابتدایی را به پایان می برد و وارد دبیرستان اشرف میشود. وی در دوره متوسطه، از دانش آموزان نمونه و مورد توجه اولیای آموزشی به حساب می آید و گاهی در مباحث علمی، نظرات بدیع از خود ابراز می نماید. در ریاضی ، خلاف فرضیه های علمی مطروحه را اثبات می کند و موجب شگفتی دبیران و مسئولان آموزشی می شود . در دبیرستان، به همکلاسهایش قرآن می آموزد و برای آنان رساله و حدیث می خواند . برای آموزش معارف دینی از هر فرصتی سود می جوید. وی با موفقیت، دوره متوسطه را به پایان برد و با معدل عالی مدرک دیپلم را در رشته ریاضی اخذ  نمود.

سید یوسف ، پس از دریافت مدرک دیپلم در کنکور شرکت کرده و در چهار رشته با امتیاز بالا پذیرفته میشود. او رشته مهندسی مکانیک را بر می گزیند و در دانشگاه علم و صنعت به تحصیلات عالی در این رشته می پردازد .

سید یوسف که فردی خود ساخته و هوشمند بود با مطالعات وسیع، نسبت به معارف و مسائل دینی ، آشنائی مطلوب می یابد و پس از آن توجه خود را معطوف هدایت و آموزش همسالان ، دوستان و همکلاسهایش می نماید و از این طریق ، از خود چهره ای مقبول و جذاب برای آنان پدید می آورد.

 

 


فعالیتهای شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

از آنجا که پدر یوسف ، فردی فرهیخته و فرهنگی بود و در مبارزات سیاسی دستی داشت و با امثال شهید هاشمی نژاد ارتباط تشکیلاتی داشت ، یوسف نیز خیلی زود با مسائل سیاسی آشنا می گردد . از بدو ورود به دانشگاه مسائل اجتماعی ، سیاسی و مذهبی ، در افکار و اعمال وی پر رنگتر می شود و رفته رفته موضعی روشن و شفاف از خود بروز می دهد . وی رفته رفته فعالیتهایش را در سطح دانشگاه وسعت می بخشد و همراه دوستان دانشگاهیش اقدامهای اساسی در جهت روشنگری دانشجویان انجام میدهد . از سوی دیگر ، از بعد سیاسی و مذهبی ، با کسانیکه اهل سازش و غرب زده بودند به مختلفت می پردازد .

با اوج گیری انقلاب اسلامی ، سید یوسف با شور و اشتیاق و امید فراوان به فعالیتهایش ابعاد دیگری می بخشد و با روشهای مختلف ، به مخالفت و مبارزه بارژیم شاه می پردازد . وی با دوستان صمیمی خود برای پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام خمینی (ره ) به شهرهای بابل، بابلسر ، آمل ، نوشهر ، چالوس ، شهسوار و لاهیجان سفر می کند . وی در مقابله با رژیم به تهیه کوکتل مولوتوف با دیگر دوستانش مبادرت می ورزد . با این حال ، از کمک به مردم محروم غفلت نمی ورزد . پدرش می گوید:

روزی به من گفت پدر ! مقداری آرد و نفت تهیه کن و من فراهم آوردم . همه آنها را در میان خانواده های محروم تقسیم کرد  وی همچنین می گوید : مدتی می دیدم که یوسف دیر به منزل می آید ، نگران بودم ، به برادرش گفتم برود و ببیند یوسف چه کار می کند . پس از مراقبت ، متوجه میشود که او می رود در جنوب شهر تهران کار می کند و دسترنجش را به یک خانواده فقیر می دهد .

 

 

فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی

سید یوسف ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می آید و مدتی در مساجد ، به آموزش نظامی نیروهای مردمی می پردازد . با شروع غائله کردستان و تحرکات ضد انقلاب در آنجا همراه شهیدان ناهیدی و نورانی به مریوان اعزام می شود و به عنوان فرمانده گردان ، به مقابله با گروهکها بر می خیزد وی به اتفاق چند تن از همرزمانش ، فعالیتهای فنی و تخصصی خود را آغاز می کند که برای نخستین تجربه ، سلاحهای سنگینی را در سپاه بنیان می گذارد و توپخانه های از کار افتاده را راه می اندازد . پس از مدتی ، واحدهای ضد زره شکار تانک سپاه را تشکیل می دهد .

سید یوسف ، در عملیات آزاد سازی مناطق استراتژیک مریوان حضوری پر شور می یابد . در عملیات آزادسازی مناطق دزلی به عنوان معاونت عملیاتی سپاه دزلی وارد عمل می شود و در عملیات آزاد سازی مناطق حساس اورامانات شرکت می جوید و از ناحیه پای راست و نخاع مجروح می شود که منجر به فلج زانوی راست وی می گردد . وی در دوران نقاهت، با دختری متقی و از خانواده روحانی ازدواج می کند.

 

 


فعالیتهای شهید در دوران دفاع مقدس

سیدیوسف، با جود مجروح و معلول بودن ، دل به جبهه می سپارد و حتی ازدواج و تشکیل خانواده نیز نمی تواند در اراده آهنین او برای حضور در جبهه خللی وارد کند . با چهره ای مصمم ، بار دیگر پای در جبهه میگذارد .

در عملیات فتح المبین ، شرکت فعالانه می جوید و توپخانه ۱۲۲ میلیمتری سپاه را راه می اندازد . در عملیات بیت المقدس ، فرماندهی توپخانه ۱۲۲ میلیمتری را به عهده می گیرد . وی در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) به عنوان چهره ای ممتاز خوش می درخشد .

سید ، در عملیات مسلم بن عقیل در مسئولیت توپخانه قرارگاه نجف انجام وظیفه می کند . وی با دوست و همرزم دیرین خود علیرضا ناهیدی، تیپ پیاده ـ مکانیزم ذوالفقار را سازماندهی می کند .

در عملیات والفجر مقدماتی ، به عنوان مسئول طرح و برنامه تیپ ذوالفقار وارد عمل می شود .

در عملیات والفجر یک مسئولیت تیپ دو سلیمان از لشگر ۲۷ را بر عهده می گیرد و با لیاقت تمام از عهده آن بر می آید . در این عملیات در محاصره تک تیر اندازهای دشمن قرار گرفته ، دوباره از ناحیه زانوی پای راست آسیب می بیند .

کابلی در عملیات والفجر ۳ به عنوان معاون تیپ پیاده ـ مکانیزه ذوالفقار منصوب می شود و در عملیات والفجر ۴، خیبر و بدر به عنوان فرمانده تیپ ذوالفقار وارد عمل می گردد و حماسه می آفریند .

 پس از عملیات بدر ، پایان نامه اش را به دانشگاه ارائه می نماید و مدرک مهندسی مکانیک را دریافت کرده به جبهه باز می گردد . پس از بازگشت به جبهه در عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت می کند .

 


شهادت

شهید سید یوسف کابلی پس از سالها مبازره و تلاشی خستگی ناپذیر ، سرانجام در عملیات کربلای ۵ شهد شهادت نوشید . شهید کابلی در روز ۱۸ بهمن ماه ۱۳۶۵ ، پس از ادای نماز صبح به خط رفت تا وصال سرخ یابد و یافت و در منطقه ای بین شلمچه و دوعیجی به فیض شهادت نایل آمد . او همسفر کربلا بود و میهمان امام حسین (ع) . سعی او در زیارت مولایش ، مشکور افتاد و اجرش مقبول . و در طلوع فجری صادق و در انفجار نور به معراج دل رسید.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید سید یوسف کابلی صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهمْ

 

۱ نظر ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۸
همسفر شهدا

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

 

سردار شهید حسینعلی قجه ای

فرمانده گردان سلمان فارسی

 

ولادت : 1337/6/14 - زرین شهر

شهادت: 1361/2/16 - خرمشهر ، عملیات بیت المقدس

آرامگاه: اصفهان - گلزار شهدای زرین شهر


صبح عاشورای سال ۱۳۳۷ حسینعلی در زرین شهر اصفهان در دستان خسته پدر کشاورزش جای گرفت و در سایه تربیت عالمانه پدر رشد نمود. در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نمود.

 

از کودکی علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی گشت و به مسابقات انتخابی تیم ملی راه یافت.

سال ۱۳۵۳ وارد فعالیتهای سیاسی شد.

سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگیر شد. چند مرتبه نیز به منظور فعالیتهای سیاسی به شیراز و قم سفر کرد.

 

با پیروزی انقلاب به استخدام کمیته درآمد، چندی بعد به همراه دوستانش سپاه پاسداران زرینشهر را بنیان نهاد و خود نیز سبزپوش این نهاد مقدس گردید. قجهای سپس به عنوان مسئول یک گروه به سنندج رفت و چهار ماه در این شهر خالصانه خدمت کرد.در بازگشت به زادگاهش مسئولیت عملیات سپاه پاسداران زرین شهر را به او سپردند.

 

برای مدتی نیز مسؤولیت توپخانه سپاه مریوان و دزلی را پذیرفت. هنوز مدتی نگذشته بود که به عنوان مسئول عملیات سپاه مریوان و دزلی معرفی گردید. حسین ماهها با ضد انقلاب جنگید و در عملیات محمد رسول الله (ص) با سمت فرمانده عملیات حاضر شد.

 

پس از چند ماه که از کردستان یا جبهه های جنوب به مرخصی می آمد ،به خانه نمی رفت.مستقیما می آمد سپاه.تازه اسم خودش را در لیست نگهبانی جا می داد و این چند شب مرخصی را هم نگهبانی می داد.

می گفتیم برادر قجه ای چرا نگهبانی می دهید؟شما آمده اید مرخصی،باید استراحت کنید.

می گفتنگهبانی میدم که بدنم به راحتی عادت نکنه و بداند که برای استراحت آفریده نشده که اگر به راحتی و آسایش عادت کرد ،فردا و در کارزار همراهی ام نخواهد کرد.

 

بعد از شرکت در عملیات فتحالمبین با سمت فرمانده گردان سلمان فارسی در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد و سرانجام در جاده اهواز خرمشهر در تاریخ 61/2/16 و در سن ۲۴ سالگی شربت شهادت را نوشید و بر اثر اصابت گلوله به سرش به دیدار حق شتافت.

 

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص سردار شهید حسینعلی قجه ای صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۰
همسفر شهدا

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

 

سردار شهید اکبر زجاجی

 

قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)

 

 

تولد : 1338 - کاشان

شهادت : 62/12/21 جزیره مجنون (عملیات خیبر)

آرامگاه : کاشان - گلزار وادی السلام



تولد و تحصیل

 

اکبر در سال ۱۳۳۸در شهر کاشان در یک خانواده مؤمن و مذهبی به دنیا آمد . در هفت سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستانهای محمد رضا شاه ، جهانی  و سوزنچی این شهر گذراند.

در سال ۱۳۵۰ دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (ره) فعلی شروع کرد و آنگاه به هنرستان نساجی کاشان رفت . پس از گذرانیدن دوره هنرستان ، وارد انستیتو تکنولوژی شهر اصفهان گردید.

اکبر از همان دوران تحصیل در هنرستان ، با الفبای مبارزه و مسائل سیاسی آشنا می شود و پس از مدتی به فعالیتهای سیاسی اقدام می نماید . ورود وی به انستیتو تکنولوژی اصفهان با جرقه های انقلاب اسلامی همزمان می شود . او پس از مدتی ، دانشگاه را رها کرده به کاشان باز می گردد تا در مبارزات علیه رژیم فعالیت نماید .

 

 

فعالیت های قبل و بعد از انقلاب

 

در طول مبارزات خود علیه رژیم ستم شاهی ، چندین بار با مأموران ساواک در گیر می شود . یکبار نیز از ناحیة گوش و صورت زخمی می گردد.

زجاجی که فردی معتقد و انقلابی بود ، در مسجد صاحب الزمان (عج) فعالیت پیگیری را در پیش می گیرد در ماههای تابستان ، هر چهارشنبه به قم و جمکران مسافرت می کند . یک گروه کوهنوردی به نام صیام تشکیل می دهد که در پوشش فعالیتهای ورزشی ، به اقدامهای سیاسی و مذهبی می پردازد . در ارشاد و راهنمایی جوانان شهر ، از هیچ کوششی دریغ نمی کند .

با اوج گیری انقلاب اسلامی اکبر به تلاشهای خود وسعت می بخشد و در روزهای پیروزی ، خود را بطور شبانه روزی وقف فعالیتهای سیاسی و نظامی می کند.

اکبر پس از پیروزی انقلای اسلامی ، با شور و علاقه فراوان ، برای خدمت به انقلاب کمر می بندد و در جهت تحقق آرمانهای انقلاب ، از هیچ کوششی کوتاهی نمی کند . در مسجد ، این پایگاه اصلی انقلاب ، به ارشاد و هدایت قشر جوان همت می گمارد . بچه های هفت و هشت ساله را در مسجد دور خود جمع کرده و مسائل دینی را با آنان می آموزد . از آنجا که به علوم دینی علاقه مند بود ، از آموختن مباحث مکتب باز نمی ایستد و در تقویت مبانی اعتقادی می کوشد . زجاجی از همان روزهای نخست آغاز جنگ تحمیلی ، به عنوان بسیجی، با گروه شهید دکتر چمران عازم جبهه های جنوب می گردد . وی مدتی در خرمشهر به مقابله با نیروهای دشمن می پردازد . پس از اشغال خرمشهر توسط دشمن ، مدتی در آبادان و از آن پس ، در جبهه های سوسنگرد با پایمردی نبرد علیه دشمن را ادامه می دهد.

 


زجاجی پس از مدتی جنگیدن در جبهه های مختلف جنوب ، راهی کردستان می شود . به خاطر تجربیات ارزنده اش در جبهه های جنوب و نیز با بهره گرفتن از هوش و استعداد نظامی خود ، سرعت توانمندی و شایستگی نظامی اش را بروز می دهد ، بطوریکه در کمتر از یک ماه ، مسئولیت یکی از محورهای عملیاتی در مریوان به او واگذار می شود.

 

 

دفاع مقدس و شهادت

 

زجاجی در مدتی که در کردستان حضور داشت ، از امکانات و ادوات نظامی ، بهترین و بیشترین استفاده را می برد . وی با عزمی جزم و اراده ای قوی ، در محور عملیاتی مریوان و ، به ترمیم نیرو و ادوات و تجهیزات می پردازد . او برای نخستین بار ،برنامه گشت و شناسایی را به اجرا در می آورد و از این طریق ، ضربات مهلکی به ضد انقلاب وارد می کند . زجاجی با اقدامهای سنجیده و معقول نظامی خود ، تحولی جدی و اساسی در محور عملیاتی خود پدید می آورد و از سر سوز و علاقه ، تا پای جان به مقابله به عوامل ضد انقلاب همت می گمارد و در این ارتباط از هیچ تلاشی دریغ نمی کند و چند بار نیز مجروح می شود .



زجاجی دو بار از جبهه های کردستان به جبهه های جنوب می رود و در لشکر ۲۷  محمد رسول الله (ص) در عملیات شرکت می کند . در عملیات فتح المبین به عنوان مسئول اطلاعات عملیات ، مسئولیت شناسایی منطقه عملیاتی را بر عهده می گیرد . در عملیات رمضان، به عنوان فرمانده گردان وارد عملیات می شود .زجاجی در مهر ماه ۱۳۶۱ به عضویت سپاه در می آید و با تجربه ارزشمندی که در طول حضور مؤثرش در جبهه های مختلف کسب کرده بود ، در مسئولیتهای مختلف ، منشأ اثر ارزشمندی می شود . یک ماه پس از عضویت در سپاه ، به عنوان جانشین معاون عملیاتی لشکر ۲۷ منصوب و به فعالیت می پردازد . وی در فروردین ۱۳۶۲ به مدت چهار ماه با مسئوولیت معاون عملیاتی لشکر انجام وظیفه نموده و لیاقتش به عنوان قائم مقام لشکر ۲۷ منصوب شده و تا آخرین لحظه های زندگیش ، در این مسئولیت خطیر انجام وظیفه می کند.

 

شهید زجاجی پس از ماهها تلاش و مجاهدت در جبهه های غرب و جنوب ، در روز ۲۱ اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و در  جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره ، به فوز عظمای شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرین خود رسید.

 

شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص سردار شهید اکبر زجاجی صلوات

 

الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۶
همسفر شهدا